
دوره آموزش زبان انگلیسی با کتاب «شرلوک هولمز» فرصتی است تا زبان را از دل ادبیات کلاسیک بیاموزید. این دوره با تمرکز بر تحلیل دقیق گرامر و بررسی کامل اصطلاحات موجود در کتاب ارائه میشود.
دوره آموزشی زبان انگلیسی با کتاب دو زبانه «شرلوک هولمز» به سان نسیمی دلانگیز از دنیای ادبیات، شما را به عمق داستانهایی میبرد که در آنها هر واژه چون مرواریدی گرانبها بر صفحهای از جنس راز و حیرت میدرخشد. این دوره، نه تنها وسیلهای است برای آموختن زبانی دیگر، بلکه پلی است بهسوی دنیایی پر رمز و راز که شما را در برابر ماجراجوییهای سرآغاز نشدهای قرار میدهد.
ویژگیهای منحصربهفرد این دوره:
در این دوره، به جای تکیه بر محتوای معمول و تکراری، بر استفاده از متون اصیل و غنی کتاب «شرلوک هولمز» تمرکز شده است. هر جمله از این داستانهای کلاسیک، شما را چون قطرهای از رودخانهای پرخروش به سوی دریای بیکران دانش زبان انگلیسی هدایت میکند.
ویژگی اول: بررسی هر پاراگراف به صورت مفصل
در این دوره، هر پاراگراف از کتاب به صورت عمیق و موشکافانه مورد بررسی قرار میگیرد. از دیدگاه گرامری و اصطلاحات، این تجزیه و تحلیل دقیق شما را به شناختی ژرفتر از زبان انگلیسی هدایت میکند. تصور کنید که هر جمله، هر واژه و حتی کوچکترین نکته از این داستانهای فوقالعاده، همچون پازلی است که با کنار هم قرار دادن آن، تصویری بزرگ و شفاف از دانش زبانی شکل میگیرد.
با این رویکرد، شما نه تنها ساختارهای گرامری پیچیده را میآموزید، بلکه اصطلاحات و عبارات ویژهای که در مکالمات روزمره انگلیسی استفاده میشوند، در ذهن شما حک خواهند شد. این تحلیل دقیق و جزئی، مانند چراغی فروزان در تاریکی زبان، شما را به سوی یادگیری بهتر هدایت میکند.
ویژگی دوم: مطالعه کامل کتاب
این دوره تنها به بخشی از کتاب بسنده نمیکند؛ بلکه تمام کتاب شرلوک هولمز را در بر میگیرد. از آغاز ماجرای اولین معما تا لحظهای که آخرین پرده از رازها کنار میرود، شما در همراهی با این اثر جاودانه، سفری کامل را تجربه خواهید کرد.
مطالعه کامل این اثر به شما امکان میدهد تا درک عمیقی از زبان و ساختار داستانهای کلاسیک داشته باشید. هر فصل، هر حادثه و هر شخصیت از دل کتاب، شما را به دنیای شگفتانگیزی میبرد که در آن یادگیری زبان، چون خواندن یک قصه دلنشین و خاطرهانگیز است.
کتاب بهصورت دو زبانه ارائه میشود؛ به این معنا که ابتدا متن انگلیسی و سپس ترجمه فارسی آن قرار دارد و در ادامه، تحلیل و بررسی دقیق گرامر و اصطلاحات انجام میشود.
این دوره فاقد هرگونه محتوای ویدئویی است. تمامی درسها و مفاهیم به صورت متن و کتاب ارائه میشوند تا شما در سکوت و خلوت ذهن خود، به مطالعه و تعمق در این ماجراهای فراموشنشدنی بپردازید. |
چرا این دوره متفاوت است؟
اگر تا کنون روشهای متداول و تکراری یادگیری زبان، نتوانستهاند عطش شما برای دانش را فرو بنشانند، این دوره با بهرهگیری از داستانهای کلاسیک و جاودانه شرلوک هولمز، همچون چشمهای زلال از دانش و حکمت، شما را سیراب خواهد ساخت.
این دوره فرصتی استثنایی برای عاشقان ادبیات و زبان که با هر صفحه از این کتاب، نه تنها به عمق دنیای کارآگاهی شرلوک هولمز پی میبرند، بلکه به گونهای ناخواسته، دانش زبان انگلیسی خود را به کمال میرسانند.
اگر به دنبال سفری جذاب و آموزنده در دنیای بیپایان زبان انگلیسی هستید، این دوره بهترین همراه شماست. درنگ نکنید و هماکنون گام به دنیای واژهها و اسرار نهفته در پس آنها بگذارید.
بخش اول A Study In Scarlet
Mr. Sherlock Holmes
The Science Of Deduction
We met next day as he had arranged, and inspected the rooms at No. 221b, Baker Street, of which he had spoken at our meeting. They consisted of a couple of comfortable bed-rooms and a single large airy sitting-room, cheerfully furnished, and illuminated by two broad windows. So desirable in every way were the apartments, and so moderate did the terms seem when divided between us, that the bargain was concluded upon the spot, and we at once entered into possession. That very evening I moved my things round from the hotel, and on the following morning Sherlock Holmes followed me with several boxes and portmanteaus. For a day or two we were busily employed in unpacking and laying out our property to the best advantage. That done, we gradually began to settle down and to accommodate ourselves to our new surroundings.
Holmes was certainly not a difficult man to live with. He was quiet in his ways, and his habits were regular. It was rare for him to be up after ten at night, and he had invariably breakfasted and gone out before I rose in the morning. Sometimes he spent his day at the chemical laboratory, sometimes in the dissecting-rooms, and occasionally in long walks, which appeared to take him into the lowest portions of the City. Nothing could exceed his energy when the working fit was upon him; but now and again a reaction would seize him, and for days on end he would lie upon the sofa in the sitting-room, hardly uttering a word or moving a muscle from morning to night. On these occasions I have noticed such a dreamy, vacant expression in his eyes, that I might have suspected him of being addicted to the use of some narcotic, had not the temperance and cleanliness of his whole life forbidden such a notion.
As the weeks went by, my interest in him and my curiosity as to his aims in life, gradually deepened and increased. His very person and appearance were such as to strike the attention of the most casual observer. In height he was rather over six feet, and so excessively lean that he seemed to be considerably taller. His eyes were sharp and piercing, save during those intervals of torpor to which I have alluded; and his thin, hawk-like nose gave his whole expression an air of alertness and decision. His chin, too, had the prominence and squareness which mark the man of determination. His hands were invariably blotted with ink and stained with chemicals, yet he was possessed of extraordinary delicacy of touch, as I frequently had occasion to observe when I watched him manipulating his fragile philosophical instruments.
علم استنتاج
ما روز بعد طبق برنامه او ملاقات کردیم و اتاقهای شماره 221b، خیابان بیکر را که در دیدارمان به آن اشاره کرده بود، بازدید کردیم. این اتاقها شامل دو اتاق خواب راحت و یک اتاق نشیمن بزرگ و هوادار بود که با دو پنجره پهن و مبله دلپذیر، روشن شده بود. این آپارتمانها به هر نحوی دلپذیر بودند و شرایط آنها وقتی بین ما تقسیم شد، آنقدر معقول به نظر میرسید که معامله در همان لحظه بسته شد و ما بلافاصله به مالکیت آن درآمدیم. همان شب وسایلم را از هتل منتقل کردم و صبح روز بعد شرلوک هولمز با چندین جعبه و چمدان دنبالم آمد. یک یا دو روزی مشغول باز کردن و چیدن وسایلمان بودیم. پس از اتمام این کار، به تدریج شروع به سازگار شدن با محیط جدیدمان کردیم.
هولمز قطعاً مرد سختی برای زندگی نبود. او در رفتار خود آرام و عاداتش منظم بود. به ندرت پیش میآمد که او بعد از ساعت ده شب بیدار باشد و او همواره قبل از اینکه من صبح بلند شوم، صبحانهاش را خورده و از خانه بیرون رفته بود. گاهی اوقات روز خود را در آزمایشگاه شیمی میگذراند، گاهی در اتاقهای تشریح و گاهی هم در پیادهرویهای طولانی که به نظر میرسید او را به پایینترین قسمتهای شهر میبرد. هیچ چیز نمیتوانست انرژی او را هنگامی که مشغول کار بود، شکست دهد؛ اما گاهی اوقات واکنشی او را فرامیگرفت و برای روزها روی کاناپه اتاق نشیمن دراز میکشید، بیآنکه کلمهای بگوید یا از صبح تا شب حرکتی انجام دهد. در این مواقع من در چشمان او حالتی رویایی و خالی دیدهام که ممکن بود فکر کنم به نوعی ماده مخدر معتاد شده است، اگر تقوا و پاکیزگی کل زندگی او چنین ایدهای را رد نمیکرد.
با گذشت هفتهها، علاقه و کنجکاوی من نسبت به اهداف او در زندگی به تدریج عمیقتر و بیشتر شد. خود شخصیت و ظاهر او به گونهای بود که حتی به سطحیترین ناظر توجه جلب میکرد. قد او کمی بیش از شش فوت بود و به قدری لاغر بود که به نظر میرسید بسیار بلندتر است. چشمانش تیز و نافذ بودند، به جز در دورههای بیحالی که به آن اشاره کردم؛ و بینی باریک و شبیه به شاهین او به کل چهرهاش حالتی از هوشیاری و قاطعیت میبخشید. چانهاش نیز برجستگی و مربعی داشت که مشخصه انسان با اراده است. دستان او همواره با جوهر لکهدار و با مواد شیمیایی رنگی بود، اما او دارای ظرافت لمسی فوقالعادهای بود که من اغلب هنگام مشاهده او در هنگام کار با ابزارهای فلسفی شکنندهاش شاهد بودم.
بررسی پاراگراف
We met next day as he had arranged, and inspected the rooms at No. 221b, Baker Street, of which he had spoken at our meeting. They consisted of a couple of comfortable bed-rooms and a single large airy sitting-room, cheerfully furnished, and illuminated by two broad windows.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "We met next day as he had arranged" به معنای "ما روز بعد همانطور که او برنامهریزی کرده بود، ملاقات کردیم" به عنوان مقدمهای برای توضیح وقایع بعدی عمل میکند. سپس جمله "and inspected the rooms at No. 221b, Baker Street, of which he had spoken at our meeting" به وضوح به عمل بازرسی اتاقها اشاره دارد که در زمان گذشته انجام شده است. عبارت "They consisted of a couple of comfortable bed-rooms and a single large airy sitting-room" نیز به توصیف ویژگیهای اتاقها میپردازد. این جملهها به وضوح جزئیات مربوط به اتاقها را بیان میکنند و نشاندهنده شرایطی است که در آن زمان وجود داشته است.
So desirable in every way were the apartments, and so moderate did the terms seem when divided between us, that the bargain was concluded upon the spot, and we at once entered into possession.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "So desirable in every way were the apartments" به معنای "آپارتمانها به هر نحوی بسیار مطلوب بودند" توصیفی از وضعیت آپارتمانها را ارائه میدهد. سپس جمله "and so moderate did the terms seem when divided between us" به وضوح به شرایط منصفانه قرارداد اشاره میکند. عبارت "that the bargain was concluded upon the spot" به معنای "که معامله بهصورت فوری نهایی شد" نشاندهنده فوری بودن تصمیمگیری است. در پایان، جمله "and we at once entered into possession" به وضوح بیان میکند که چگونه پس از نهایی شدن معامله، ما بلافاصله به تصرف آن آپارتمانها درآمدیم.
That very evening I moved my things round from the hotel, and on the following morning Sherlock Holmes followed me with several boxes and portmanteaus.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "That very evening I moved my things round from the hotel" به معنای "همان شب من وسایلم را از هتل منتقل کردم" بیانگر عمل انتقال وسایل در زمان گذشته است. سپس جمله "and on the following morning Sherlock Holmes followed me with several boxes and portmanteaus" نشان میدهد که در روز بعد، شرلوک هولمز با چند جعبه و چمدان به من پیوست. این جمله به وضوح ترتیب زمانی وقایع را بیان میکند و نشان میدهد که چگونه هر عمل بهطور پیوسته و در زمانهای مشخصی انجام شده است.
For a day or two we were busily employed in unpacking and laying out our property to the best advantage. That done, we gradually began to settle down and to accommodate ourselves to our new surroundings.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "For a day or two we were busily employed in unpacking and laying out our property to the best advantage" به معنای "به مدت یک یا دو روز ما مشغول باز کردن و چیدن اموالمان به بهترین شکل بودیم" بیانگر فعالیتها و مشغولیتهای ما در آن زمان است. سپس جمله "That done, we gradually began to settle down and to accommodate ourselves to our new surroundings" نشاندهندهی انتقال به وضعیت جدید و تطابق با محیط تازه است. فعلهای "began" و "accommodate" به شکل گذشتهاند و بیانگر اقداماتی هستند که به تدریج انجام شدهاند و تأکید بر زمان و شرایط جدیدی دارد که بهوجود آمده است.
Holmes was certainly not a difficult man to live with. He was quiet in his ways, and his habits were regular. It was rare for him to be up after ten at night, and he had invariably breakfasted and gone out before I rose in the morning.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "Holmes was certainly not a difficult man to live with" به معنای "هولمز قطعاً مرد دشواری برای زندگی کردن نبود" توصیفی از شخصیت او را ارائه میدهد. جمله بعدی "He was quiet in his ways, and his habits were regular" به وضوح عادات منظم و رفتار آرام او را بیان میکند. عبارت "It was rare for him to be up after ten at night" نشاندهندهی این است که او به ندرت پس از ساعت ده شب بیدار میشد. در نهایت، جمله "and he had invariably breakfasted and gone out before I rose in the morning" به وضوح بیان میکند که او همیشه قبل از اینکه من صبح از خواب برخیزم، صبحانه میخورد و بیرون میرفت. این جملهها به ترتیب عادات و ویژگیهای هولمز در زندگی روزمره اشاره دارند.
Sometimes he spent his day at the chemical laboratory, sometimes in the dissecting-rooms, and occasionally in long walks, which appeared to take him into the lowest portions of the City.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "Sometimes he spent his day at the chemical laboratory" به معنای "گاهی اوقات او روز خود را در آزمایشگاه شیمی میگذرانید" نشاندهنده فعالیتهای او در طول روز است. سپس جمله "sometimes in the dissecting-rooms" بیانگر این است که او گاهی در اتاقهای تشریح نیز وقت میگذراند. عبارت "and occasionally in long walks, which appeared to take him into the lowest portions of the City" به وضوح بیان میکند که او گاهی در پیادهرویهای طولانی به نواحی پایینتر شهر میرفت. استفاده از واژه "appeared" نشاندهندهی نظر یا برداشت شخصی راجع به این پیادهرویهاست و به توصیف عادات روزمره و مسیرهای او اشاره میکند.
Nothing could exceed his energy when the working fit was upon him; but now and again a reaction would seize him, and for days on end he would lie upon the sofa in the sitting-room, hardly uttering a word or moving a muscle from morning to night.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "Nothing could exceed his energy when the working fit was upon him" به معنای "هیچ چیزی نمیتوانست انرژی او را در زمان کار کردنش فراتر ببرد" توصیفی از حالت او را در زمان فعالیتش ارائه میدهد. جمله بعدی "but now and again a reaction would seize him" بیانگر این است که گاهی اوقات یک واکنش او را در بر میگرفت. عبارت "and for days on end he would lie upon the sofa in the sitting-room" نشاندهندهی این است که او به مدت چند روز بر روی مبل در اتاق نشیمن دراز میکشید. در نهایت، جمله "hardly uttering a word or moving a muscle from morning to night" به وضوح بیان میکند که او به ندرت کلمهای میگفت یا حرکتی میکرد. این جمله به خوبی تغییرات ناگهانی در حالت روحی و فیزیکی او را توصیف میکند.
On these occasions I have noticed such a dreamy, vacant expression in his eyes, that I might have suspected him of being addicted to the use of some narcotic, had not the temperance and cleanliness of his whole life forbidden such a notion.
در این جمله از زمان حال کامل (present perfect) و زمان گذشته شرطی (conditional past) استفاده شده است. عبارت "On these occasions I have noticed such a dreamy, vacant expression in his eyes" به معنای "در این مواقع من چنین بیحوصلگی و چشمانی خیره در او دیدهام" نشاندهنده تجربههای مشاهدهای را بیان میکند. جمله "that I might have suspected him of being addicted to the use of some narcotic" به این معناست که "ممکن بود او را به استفاده از مواد مخدر معتاد تصور کنم." در اینجا استفاده از "might have suspected" نشاندهنده فرضی است که در گذشته ممکن بود به ذهن برسد. سپس عبارت "had not the temperance and cleanliness of his whole life forbidden such a notion" به وضوح بیان میکند که "اگر نه اینکه اعتدال و پاکیزگی کل زندگیاش چنین نظری را ممنوع کرده بود." این جمله به خوبی نشاندهنده تضاد بین ظاهری که دیده میشود و واقعیتی است که فردی پاکدامن و منظم است.
As the weeks went by, my interest in him and my curiosity as to his aims in life gradually deepened and increased. His very person and appearance were such as to strike the attention of the most casual observer.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) و حال استمراری (present continuous) برای بیان تغییرات تدریجی در احساسات و ادراکات گوینده استفاده شده است. عبارت "As the weeks went by" به معنای "با گذشت هفتهها" نشاندهنده گذر زمان و تغییرات در احساسات است. سپس جمله "my interest in him and my curiosity as to his aims in life gradually deepened and increased" به این معناست که "علاقهام به او و کنجکاویام دربارهی اهدافش در زندگی به تدریج عمیقتر و بیشتر شد." در اینجا، کلمات "deepened" و "increased" نشاندهندهی تغییرات مثبت در احساسات گوینده هستند.
همچنین جمله "His very person and appearance were such as to strike the attention of the most casual observer" به وضوح بیان میکند که "وجود و ظاهر او به گونهای بود که توجه هر ناظر عادی را جلب میکرد." این جمله بر تأثیرگذاری و جذابیت ظاهری شخصیت اشاره دارد که باعث میشود حتی ناظرانی که بیتفاوت هستند نیز توجه کنند.
In height he was rather over six feet, and so excessively lean that he seemed to be considerably taller.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) برای توصیف ویژگیهای ظاهری شخصیت استفاده شده است. عبارت "In height he was rather over six feet" به معنای "از نظر قد، او کمی بیش از شش فوت بود" به توصیف قد شخصیت اشاره دارد. همچنین، "and so excessively lean that he seemed to be considerably taller" به این معناست که "و به قدری لاغر بود که به نظر میرسید بسیار بلندتر است." این توصیف نشاندهندهی لاغری او و تأثیر آن بر برداشت از قدش است.
His eyes were sharp and piercing, save during those intervals of torpor to which I have alluded; and his thin, hawk-like nose gave his whole expression an air of alertness and decision.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) برای توصیف ویژگیهای ظاهری شخصیت استفاده شده است. عبارت "His eyes were sharp and piercing" به معنای "چشمهای او تیز و نفوذکننده بود" به توصیف وضعیت چشمان او اشاره دارد. سپس، "save during those intervals of torpor to which I have alluded" به معنای "به جز در طول آن دورههای خوابآلودگی که به آن اشاره کردم" میباشد. در ادامه، "his thin, hawk-like nose gave his whole expression an air of alertness and decision" نشاندهندهی این است که "بینی نازک و شبیه به پرندههای شکاری او به کل ظاهرش حالتی از هوشیاری و تصمیمگیری بخشیده بود."
His chin, too, had the prominence and squareness which mark the man of determination.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای توصیف ویژگیهای ظاهری شخصیت استفاده شده است. عبارت "His chin, too, had the prominence and squareness" به معنای "چانهی او نیز دارای برآمدگی و مربعی بودن بود" به توصیف شکل چانه و ویژگیهای آن اشاره دارد. ادامهی جمله "which mark the man of determination" نشاندهندهی این است که این ویژگیها به طور خاص نشانهی مردان با اراده و مصمم است. این جمله به طور کلی بر ویژگیهای ظاهری شخصیتی تأکید میکند که اراده و عزم را به تصویر میکشد.
His hands were invariably blotted with ink and stained with chemicals, yet he was possessed of extraordinary delicacy of touch, as I frequently had occasion to observe when I watched him manipulating his fragile philosophical instruments.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان ویژگیهای ظاهری و تواناییهای شخص استفاده شده است. عبارت "His hands were invariably blotted with ink and stained with chemicals" به معنای "دستهای او همواره با جوهر لکهدار و با مواد شیمیایی آلوده بود" به توصیف وضعیت دستهای او میپردازد. این توصیف به وضوح به فعالیتهای علمی و تجربی شخص اشاره دارد. جمله بعدی "yet he was possessed of extraordinary delicacy of touch" به معنای "اما او دارای حساسیت فوقالعادهای در لمس بود" به تضاد بین وضعیت ظاهری و مهارتهای او اشاره دارد. در انتها، عبارت "as I frequently had occasion to observe when I watched him manipulating his fragile philosophical instruments" به این نکته اشاره دارد که راوی توانسته است این حساسیت را هنگام مشاهدهی او در حین کار با ابزارهای فلسفی ظریفش مشاهده کند.
The reader may set me down as a hopeless busybody, when I confess how much this man stimulated my curiosity, and how often I endeavoured to break through the reticence which he showed on all that concerned himself. Before pronouncing judgment, however, be it remembered, how objectless was my life, and how little there was to engage my attention. My health forbade me from venturing out unless the weather was exceptionally genial, and I had no friends who would call upon me and break the monotony of my daily existence. Under these circumstances, I eagerly hailed the little mystery which hung around my companion, and spent much of my time in endeavouring to unravel it.
He was not studying medicine. He had himself, in reply to a question, confirmed Stamford's opinion upon that point. Neither did he appear to have pursued any course of reading which might fit him for a degree in science or any other recognized portal which would give him an entrance into the learned world. Yet his zeal for certain studies was remarkable, and within eccentric limits his knowledge was so extraordinarily ample and minute that his observations have fairly astounded me. Surely no man would work so hard or attain such precise information unless he had some definite end in view. Desultory readers are seldom remarkable for the exactness of their learning. No man burdens his mind with small matters unless he has some very good reason for doing so.
His ignorance was as remarkable as his knowledge. Of contemporary literature, philosophy and politics he appeared to know next to nothing. Upon my quoting Thomas Carlyle, he inquired in the naivest way who he might be and what he had done. My surprise reached a climax, however, when I found incidentally that he was ignorant of the Copernican Theory and of the composition of the Solar System. That any civilized human being in this nineteenth century should not be aware that the earth travelled round the sun appeared to be to me such an extraordinary fact that I could hardly realize it.
خواننده ممکن است من را به عنوان یک فضول بیفایده در نظر بگیرد، وقتی که اعتراف میکنم این مرد چه اندازه کنجکاوی مرا برانگیخت و چهقدر سعی کردم تا بر سکوتی که او در مورد همه چیزهایی که به خود مربوط میشد، شکسته باشم. اما قبل از قضاوت، به یاد داشته باشید که زندگی من چقدر بیهدف بود و چه مقدار کم بود که توجه مرا جلب کند. سلامتیام مرا از بیرون رفتن باز میداشت، مگر اینکه هوا به طور استثنایی دلپذیر بود، و دوستانی نداشتم که به من سر بزنند و یکنواختی زندگی روزمرهام را بشکنند. در این شرایط، با اشتیاق به رمز و راز کوچکی که پیرامون همراهم وجود داشت، پرداختم و بخش زیادی از زمانم را صرف تلاش برای کشف آن کردم.
او در حال مطالعه پزشکی نبود. او خود، در پاسخ به سوالی، نظر استامفورد را در این مورد تأیید کرده بود. همچنین به نظر نمیرسید که دورهای از مطالعه را دنبال کرده باشد که او را برای دریافت مدرکی در علوم یا هر دروازه شناخته شده دیگری که او را به دنیای علم راه دهد، آماده کرده باشد. با این حال، اشتیاق او برای برخی مطالعات قابل توجه بود و در محدودههای عجیب و غریب، دانش او به قدری فراوان و دقیق بود که مشاهدات او واقعاً مرا شگفتزده کرده است. به طور قطع، هیچ مردی به این سختی کار نمیکند یا به چنین اطلاعات دقیقی دست نمییابد مگر اینکه هدف خاصی در نظر داشته باشد. خوانندگان پراکنده معمولاً برای دقت یادگیریشان قابل توجه نیستند. هیچ مردی ذهن خود را با مسائل کوچک بار نمیکند مگر اینکه دلیلی بسیار خوب برای این کار داشته باشد.
نادانی او به همان اندازه قابل توجه بود که دانشش. او در مورد ادبیات معاصر، فلسفه و سیاست به نظر میرسید که تقریباً هیچ چیزی نمیدانست. وقتی من از توماس کارلایل نقل قول کردم، او به سادهترین شکل ممکن پرسید که او کیست و چه کاری انجام داده است. با این حال، شگفتی من به اوج خود رسید، زمانی که به طور تصادفی فهمیدم او از نظریه کوپرنیکی و ترکیب منظومه شمسی نادان است. اینکه هر انسان متمدنی در این قرن نوزدهم نباید آگاه باشد که زمین به دور خورشید میچرخد، به نظر من حقیقتی فوقالعاده بود که به سختی میتوانستم آن را درک کنم.
بررسی پاراگراف
The reader may set me down as a hopeless busybody, when I confess how much this man stimulated my curiosity, and how often I endeavoured to break through the reticence which he showed on all that concerned himself.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) و حال استمراری (present continuous) برای بیان احساسات و تجربیات راوی استفاده شده است. عبارت "The reader may set me down as a hopeless busybody" به معنای "خواننده ممکن است مرا به عنوان یک کنجکاو بیفایده در نظر بگیرد" به واکنش احتمالی خواننده اشاره دارد. در ادامه، جمله "when I confess how much this man stimulated my curiosity" به معنای "وقتی که اعتراف میکنم چقدر این مرد کنجکاوی من را تحریک کرد" نشاندهنده تأثیر این فرد بر راوی است. عبارت "how often I endeavoured to break through the reticence which he showed on all that concerned himself" به معنای "چقدر تلاش کردم تا از احتیاطی که او در مورد مسائل شخصیاش نشان میداد عبور کنم" به تلاشهای راوی برای نزدیکتر شدن به این شخص و فهمیدن بیشتر درباره او اشاره دارد.
Before pronouncing judgment, however, be it remembered, how objectless was my life, and how little there was to engage my attention.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وضعیتهای زندگی راوی استفاده شده است. عبارت "Before pronouncing judgment" به معنای "قبل از اینکه قضاوت کنم" به شرایط قبل از صدور قضاوت اشاره دارد. سپس جمله "how objectless was my life" به معنای "چگونه زندگیام بیهدف بود" نشاندهنده احساس خالی بودن زندگی راوی است. عبارت "how little there was to engage my attention" به معنای "چقدر کم بود که توجه من را جلب کند" به عدم وجود فعالیتها یا مشغولیتهای جالب در زندگیاش اشاره میکند. این جمله بهطور کلی به احساس تنهایی و عدم هدفمندی راوی در گذشته میپردازد.
My health forbade me from venturing out unless the weather was exceptionally genial, and I had no friends who would call upon me and break the monotony of my daily existence.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "My health forbade me from venturing out" به معنای "سلامتیام مانع میشد که به بیرون بروم" نشاندهنده محدودیتهایی است که راوی به دلیل وضعیت جسمانیاش تجربه کرده است. ادامه جمله "unless the weather was exceptionally genial" به معنای "مگر اینکه هوا بهطور استثنایی دلپذیر باشد" نشاندهنده شرایط خاصی است که ممکن بود اجازه خروج را بدهد. سپس جمله "I had no friends who would call upon me and break the monotony of my daily existence" به معنای "دوستی نداشتم که به دیدنم بیاید و یکنواختی زندگی روزمرهام را بشکند" به تنهایی و فقدان روابط اجتماعی راوی اشاره میکند. این جمله بهطور کلی احساس ناامیدی و کسالت راوی را در زمان گذشته منتقل میکند.
Under these circumstances, I eagerly hailed the little mystery which hung around my companion, and spent much of my time in endeavoring to unravel it.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "Under these circumstances" به معنای "در این شرایط" نشاندهنده زمینهای است که راوی در آن قرار دارد. سپس جمله "I eagerly hailed the little mystery which hung around my companion" به معنای "من با اشتیاق به رمز و راز کوچکی که پیرامون همراهم وجود داشت، پرداختم" به وضوح تمایل راوی به بررسی و کشف ناشناختهها را نشان میدهد. فعل "hailed" به شکل گذشته است و نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. ادامه جمله "and spent much of my time in endeavoring to unravel it" به معنای "و بخش زیادی از زمانم را صرف تلاش برای کشف آن کردم" نشاندهنده جدیت و تمرکز راوی بر حل این معما است. این جمله احساس کنجکاوی و جستجوگری راوی را به تصویر میکشد.
He was not studying medicine. He had himself, in reply to a question, confirmed Stamford's opinion upon that point.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. جمله "He was not studying medicine" به معنای "او در حال تحصیل پزشکی نبود" به وضوح عدم تحصیل او در رشته پزشکی را بیان میکند. فعل "was not studying" به شکل گذشته است و نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. سپس جمله "He had himself, in reply to a question, confirmed Stamford's opinion upon that point" نشان میدهد که او در پاسخ به یک سؤال، نظر استامفورد را تأیید کرده است. استفاده از "had confirmed" به شکل گذشته کامل (past perfect) به ما این امکان را میدهد که تأکید کنیم که عمل تأیید قبل از پرسش انجام شده است.
Neither did he appear to have pursued any course of reading which might fit him for a degree in science or any other recognized portal which would give him an entrance into the learned world.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "Neither did he appear to have pursued any course of reading" به معنای "او به نظر نمیرسید که هیچ دورهای از مطالعه را دنبال کرده باشد" عدم پیگیری تحصیلات را بیان میکند. در اینجا "did appear" به شکل گذشته است و نشاندهنده نظر نویسنده در مورد او در زمان گذشته میباشد. سپس ادامه جمله "which might fit him for a degree in science or any other recognized portal which would give him an entrance into the learned world" به وضوح بیانگر این است که او هیچ درسی را دنبال نکرده که او را برای دریافت مدرک علمی یا ورود به دنیای تحصیل کردهها آماده کند.
Yet his zeal for certain studies was remarkable, and within eccentric limits his knowledge was so extraordinarily ample and minute that his observations have fairly astounded me.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "Yet his zeal for certain studies was remarkable" به معنای "با این حال، اشتیاق او برای برخی از مطالعات قابل توجه بود" به شدت و شدت علاقه او اشاره دارد. فعل "was" در اینجا به شکل گذشته است و نشاندهنده وضعیت او در زمان گذشته میباشد. سپس جمله "within eccentric limits his knowledge was so extraordinarily ample and minute that his observations have fairly astounded me" به این معناست که او دانشش در برخی زمینهها به قدری گسترده و دقیق بود که مشاهداتش واقعاً مرا شگفتزده کرده است. اینجا نیز زمان گذشته در "was" و توصیفهای مربوط به آن نشاندهنده واقعیتهای گذشته است.
Surely no man would work so hard or attain such precise information unless he had some definite end in view.
در این جمله نیز از زمان حال (present tense) و زمان گذشته (past tense) برای بیان یک حقیقت عمومی و نتیجهگیری درباره رفتار انسانها استفاده شده است. عبارت "Surely no man would work so hard or attain such precise information" به معنای "بدون شک هیچکس تا این حد سخت کار نمیکند یا چنین اطلاعات دقیقی را به دست نمیآورد" به این نکته اشاره دارد که سختکوشی و دستیابی به دانش دقیق مستلزم هدف مشخصی است. سپس جمله "unless he had some definite end in view" نشان میدهد که اگر هدف مشخصی وجود نداشته باشد، انسانها انگیزهای برای تلاش نخواهند داشت. این ساختار به وضوح بیانگر رابطهای بین تلاش و هدف است و در آن فعل "would work" و "had" به ترتیب به آینده و گذشته اشاره دارند.
Desultory readers are seldom remarkable for the exactness of their learning. No man burdens his mind with small matters unless he has some very good reason for doing so.
در این جمله از زمان حال (present tense) برای بیان یک حقیقت عمومی درباره نوع خواندن و یادگیری افراد استفاده شده است. جمله اول "Desultory readers are seldom remarkable for the exactness of their learning" به این معناست که "خوانندگان پراکنده و بیهدف به ندرت در دقت یادگیری خود برجسته هستند." این جمله به وضوح نشان میدهد که عدم تمرکز در خواندن منجر به دانش نادقیق میشود.
در جمله دوم، "No man burdens his mind with small matters unless he has some very good reason for doing so" به این نکته اشاره دارد که "هیچکس خود را با مسائل کوچک مشغول نمیکند مگر اینکه دلیل بسیار خوبی برای این کار داشته باشد." این ساختار نشاندهنده این است که افراد معمولاً تنها در صورت داشتن انگیزه یا هدف خاصی، به جزئیات کوچک توجه میکنند.
His ignorance was as remarkable as his knowledge. Of contemporary literature, philosophy and politics he appeared to know next to nothing.
در این جمله از زمان حال (present tense) برای بیان یک حقیقت عمومی درباره ناآگاهی و دانش فرد استفاده شده است. جمله اول "His ignorance was as remarkable as his knowledge" به این معناست که "ناآگاهی او به اندازه دانشش قابل توجه بود." این جمله به وضوح برابری بین ناآگاهی و دانش فرد را بیان میکند و نشان میدهد که هر دو جنبه به یک اندازه شگفتآور هستند.
در جمله دوم، "Of contemporary literature, philosophy and politics he appeared to know next to nothing" به این نکته اشاره دارد که "او به نظر میرسید که درباره ادبیات معاصر، فلسفه و سیاست تقریباً هیچ نمیداند." این جمله به ناآگاهی فرد در زمینههای مهم و معاصر اشاره میکند و بر نادانی او در این حوزهها تأکید دارد.
Upon my quoting Thomas Carlyle, he inquired in the naivest way who he might be and what he had done.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) برای بیان یک رویداد در گذشته استفاده شده است. عبارت "Upon my quoting Thomas Carlyle" به معنای "زمانی که من از Thomas Carlyle نقل قول کردم" به عنوان قید زمانی عمل کرده و نشاندهنده این است که عمل بعدی به نقل قول مربوط میشود. جمله "he inquired in the naivest way who he might be and what he had done" به وضوح نشان میدهد که او به شکلی ساده و بدون پیشداوری در مورد Carlyle سؤال کرده است. فعل "inquired" به شکل گذشته است و نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. این جمله همچنین ناآگاهی او را نسبت به شخصیت و کارهای Carlyle به تصویر میکشد.
My surprise reached a climax, however, when I found incidentally that he was ignorant of the Copernican Theory and of the composition of the Solar System.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان یک واقعه در گذشته استفاده شده است. عبارت "My surprise reached a climax" به معنای "شگفتی من به اوج رسید" نشاندهنده شدت احساس شخصیت در آن لحظه است. بخش "when I found incidentally that he was ignorant of the Copernican Theory and of the composition of the Solar System" بیان میکند که این شگفتی زمانی به اوج رسید که او بهطور تصادفی متوجه شد که شخص مورد نظر از نظریه کوپرنیک و ترکیب منظومه شمسی بیخبر است. فعل "was ignorant" به شکل گذشته است و نشاندهنده عدم آگاهی او در زمان گذشته میباشد. این جمله تأکید بر ناآگاهی شخص و شگفتی گوینده از آن دارد.
That any civilized human being in this nineteenth century should not be aware that the earth travelled round the sun appeared to be to me such an extraordinary fact that I could hardly realize it.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) برای بیان احساس و برداشت گوینده استفاده شده است. عبارت "That any civilized human being in this nineteenth century should not be aware that the earth travelled round the sun" نشاندهنده حیرت و تعجب گوینده از ناآگاهی برخی انسانها در مورد یک واقعیت علمی ساده است. بخش "appeared to be to me such an extraordinary fact" تأکید بر غیرعادی بودن این واقعیت برای گوینده دارد. در نهایت، عبارت "that I could hardly realize it" بیانگر دشواری گوینده در درک این واقعیت است. جمله بهطور کلی تأکید میکند که ناآگاهی نسبت به حقیقت علمی در یک عصر پیشرفته چگونه میتواند شگفتآور باشد.
“You appear to be astonished,” he said, smiling at my expression of surprise. “Now that I do know it I shall do my best to forget it.”
“To forget it!”
“You see,” he explained, “I consider that a man's brain originally is like a little empty attic, and you have to stock it with such furniture as you choose. A fool takes in all the lumber of every sort that he comes across, so that the knowledge which might be useful to him gets crowded out, or at best is jumbled up with a lot of other things so that he has a difficulty in laying his hands upon it. Now the skilful workman is very careful indeed as to what he takes into his brain-attic. He will have nothing but the tools which may help him in doing his work, but of these he has a large assortment, and all in the most perfect order. It is a mistake to think that that little room has elastic walls and can distend to any extent. Depend upon it there comes a time when for every addition of knowledge you forget something that you knew before. It is of the highest importance, therefore, not to have useless facts elbowing out the useful ones.”
“But the Solar System!” I protested.
“What the deuce is it to me?” he interrupted impatiently; “you say that we go round the sun. If we went round the moon it would not make a pennyworth of difference to me or to my work.”
“به نظر میرسد شما متعجب هستید,” او گفت و به حالت تعجب من لبخند زد. “اکنون که این را میدانم، تمام تلاشم را میکنم که آن را فراموش کنم.”
“آن را فراموش کنم!”
“ببینید,” او توضیح داد, “من معتقدم که مغز یک مرد در ابتدا مانند یک اتاقک خالی کوچک است و شما باید آن را با هر نوع مبلمانی که میخواهید پر کنید. یک احمق تمام زبالههای مختلفی که به آن برمیخورد را درون آن میریزد، به طوری که دانشهایی که ممکن است برای او مفید باشد، جایشان تنگ میشود، یا در بهترین حالت با چیزهای دیگری در هم میآمیزد، به طوری که او در دسترسی به آن دچار مشکل میشود. حالا کارگر ماهر به شدت مراقب است که چه چیزی را به اتاقک مغزش وارد میکند. او تنها ابزارهایی را که میتواند به او در انجام کارش کمک کند، درون آن میگذارد، و از این ابزارها تنوع زیادی دارد و همه چیز در بهترین نظم است. تصور کردن اینکه آن اتاق کوچک دیوارههای کشسانی دارد و میتواند تا هر اندازهای گسترش یابد، اشتباه است. به آن اعتماد کنید؛ زمانی میرسد که برای هر افزودهای از دانش، شما چیزی را که قبلاً میدانستید فراموش میکنید. بنابراین، بسیار مهم است که حقایق بیفایده مزاحم حقایق مفید نشوند.”
“اما سیستم خورشیدی!” من اعتراض کردم.
“این چه اهمیتی برای من دارد؟” او بیصبرانه قطع کرد؛ “شما میگویید که ما دور خورشید میچرخیم. اگر ما دور ماه میچرخیدیم، هیچ تفاوتی برای من یا کارم نداشت.”
بررسی پاراگراف
“You appear to be astonished,” he said, smiling at my expression of surprise. “Now that I do know it I shall do my best to forget it.”
“To forget it!”
در این جمله، گفتگوی دو نفر بیان شده است. جمله اول به بیان احساس تعجب شخصی اشاره دارد: “You appear to be astonished.” به معنای "به نظر میرسد شما متعجب هستید." سپس شخص دوم توضیح میدهد که حالا که این موضوع را میداند، تمام تلاشش را خواهد کرد تا آن را فراموش کند: “Now that I do know it I shall do my best to forget it.” این جمله از زمان حال استفاده کرده و به تصمیم فرد در حال حاضر اشاره دارد.
جمله دوم، “To forget it!” به وضوح حیرت و تعجب فرد را از این اظهارات نشان میدهد و به نوعی به اعتراض او به فراموش کردن این موضوع اشاره دارد.
“You see,” he explained, “I consider that a man's brain originally is like a little empty attic, and you have to stock it with such furniture as you choose.”
در این جمله از زمان حال (present tense) و تشبیه برای بیان نظر گوینده دربارهٔ ذهن انسان استفاده شده است. عبارت "a man's brain originally is like a little empty attic" به معنای "ذهن یک مرد در اصل مانند یک اتاقک خالی کوچک است" به کار رفته و نشاندهندهٔ مفهوم بنیادین در مورد ظرفیت ذهنی انسان برای یادگیری و انباشتن اطلاعات میباشد. در ادامه، جمله "you have to stock it with such furniture as you choose" به معنای "شما باید آن را با مبلمانهایی که انتخاب میکنید پر کنید" بیان میکند که فرد میتواند اطلاعات و تجربیات را مطابق با انتخاب خود در ذهنش ذخیره کند. این تشبیه به خوبی نشاندهندهٔ نقش فعال فرد در فرآیند یادگیری است.
A fool takes in all the lumber of every sort that he comes across, so that the knowledge which might be useful to him gets crowded out, or at best is jumbled up with a lot of other things so that he has a difficulty in laying his hands upon it.
در این جمله از زمان حال (present tense) و تشبیه برای بیان دیدگاه گوینده دربارهٔ فرآیند یادگیری و ذخیرهسازی اطلاعات استفاده شده است. عبارت "A fool takes in all the lumber of every sort that he comes across" به معنای "یک احمق همهچیزهایی را که به آنها برمیخورد جمعآوری میکند" به کار رفته و نشاندهندهٔ عدم تمایز در انتخاب اطلاعات و دانستههاست. سپس جمله "the knowledge which might be useful to him gets crowded out" بیان میکند که "دانشهایی که ممکن است برای او مفید باشد، به کنار رانده میشود" و این به وضوح مشکلاتی را که فرد در دسترسی به اطلاعات مفید دارد، نشان میدهد. در نهایت، قسمت "or at best is jumbled up with a lot of other things so that he has a difficulty in laying his hands upon it" به معنای "یا در بهترین حالت با بسیاری از چیزهای دیگر در هم آمیخته میشود، به طوری که او در دستیابی به آن مشکل دارد" تأکید بر سردرگمی و دشواری در یادآوری اطلاعات مفید دارد.
Now the skilful workman is very careful indeed as to what he takes into his brain-attic. He will have nothing but the tools which may help him in doing his work, but of these he has a large assortment, and all in the most perfect order.
در این جمله نیز از زمان حال (present tense) برای بیان توجه و دقت فرد در فرآیند یادگیری و انتخاب اطلاعات استفاده شده است. عبارت "the skilful workman is very careful indeed as to what he takes into his brain-attic" به معنای "کارگر ماهر واقعاً در مورد اینکه چه چیزی را به اتاقک مغزش میبرد، بسیار دقت میکند" نشاندهندهٔ دقت و انتخاب آگاهانه اطلاعات است. ادامه جمله "He will have nothing but the tools which may help him in doing his work" به این معناست که "او هیچچیزی جز ابزارهایی که ممکن است به او در انجام کارش کمک کند، نخواهد داشت"، تأکید بر اهمیت انتخاب آگاهانه و کاربردی دارد. در پایان، عبارت "but of these he has a large assortment, and all in the most perfect order" به معنای "اما از این ابزارها او مجموعهای بزرگ و همه در بهترین نظم دارد" نشاندهندهٔ سازماندهی و مدیریت مؤثر دانش و ابزارهای لازم برای کار است.
It is a mistake to think that that little room has elastic walls and can distend to any extent. Depend upon it there comes a time when for every addition of knowledge you forget something that you knew before. It is of the highest importance, therefore, not to have useless facts elbowing out the useful ones.
در این جمله از زمان حال (present tense) برای بیان یک حقیقت عمومی و نگرش گوینده نسبت به یادگیری و ذخیرهسازی اطلاعات استفاده شده است. عبارت "It is a mistake to think that that little room has elastic walls and can distend to any extent" به معنای "اشتباه است که فکر کنید آن اتاق کوچک دیوارهای الاستیک دارد و میتواند به هر اندازهای گسترش یابد" به کار رفته و به محدودیتهای ذهن انسان در پردازش اطلاعات اشاره میکند. ادامه جمله "there comes a time when for every addition of knowledge you forget something that you knew before" به معنای "زمانی میرسد که برای هر افزودهای از دانش، شما چیزی را که قبلاً میدانستید فراموش میکنید" نشاندهندهٔ این واقعیت است که ظرفیت یادگیری محدود است. در نهایت، قسمت "It is of the highest importance, therefore, not to have useless facts elbowing out the useful ones" به معنای "بنابراین، از بالاترین اهمیت است که حقایق بیفایده مانع حقایق مفید نشوند" تأکید بر ضرورت انتخاب آگاهانه و مؤثر اطلاعات دارد.
“But the Solar System!” I protested. “What the deuce is it to me?” he interrupted impatiently; “you say that we go round the sun. If we went round the moon it would not make a pennyworth of difference to me or to my work.”
در این جمله از زمان حال (present tense) و دیالوگ برای بیان دیدگاههای متفاوت دو شخصیت استفاده شده است. عبارت “But the Solar System!” I protested به معنای "اما سیستم خورشیدی!" من اعتراض کردم، نشاندهندهٔ اهمیتی است که گوینده به سیستم خورشیدی میدهد. در ادامه، جمله “What the deuce is it to me?” he interrupted impatiently; به معنای "برای من چه اهمیتی دارد؟" بیانکنندهٔ بیتوجهی و عدم اهمیت شخصیت دیگر نسبت به موضوع است. ادامه جمله “you say that we go round the sun. If we went round the moon it would not make a pennyworth of difference to me or to my work” به این معناست که "شما میگویید که ما به دور خورشید میچرخیم. اگر به دور ماه میچرخیدیم، برای من یا کارم هیچ تفاوتی نداشت" تأکید بر عدم توجه به مسائل نجومی و تمرکز بر کار و اهداف خود دارد.
I was on the point of asking him what that work might be, but something in his manner showed me that the question would be an unwelcome one. I pondered over our short conversation, however, and endeavored to draw my deductions from it. He said that he would acquire no knowledge which did not bear upon his object. Therefore all the knowledge which he possessed was such as would be useful to him. I enumerated in my own mind all the various points upon which he had shown me that he was exceptionally well-informed. I even took a pencil and jotted them down. I could not help smiling at the document when I had completed it. It ran in this way—
1. Knowledge of Literature.—Nil.
2. Philosophy.—Nil.
3. Astronomy.—Nil.
4. Politics.—Feeble.
5. Botany.—Variable. Well up in belladonna, opium, and poisons generally. Knows nothing of practical gardening.
6. Geology.—Practical, but limited. Tells at a glance different soils from each other. After walks has shown me splashes upon his trousers, and told me by their colour and consistence in what part of London he had received them.
7. Chemistry.—Profound.
8. Anatomy.—Accurate, but unsystematic.
9. Sensational Literature.—Immense. He appears to know every detail of every horror perpetrated in the century.
10. Plays the violin well.
11. Is an expert singlestick player, boxer, and swordsman.
12. Has a good practical knowledge of British law.
When I had got so far in my list I threw it into the fire in despair. “If I can only find what the fellow is driving at by reconciling all these accomplishments, and discovering a calling which needs them all,” I said to myself, “I may as well give up the attempt at once.”
در آستانه این بودم که از او بپرسم آن کار چه میتواند باشد، اما چیزی در رفتار او نشان میداد که این سوال برای او خوشایند نخواهد بود. با این حال، بر گفتگوی کوتاهمان تأمل کردم و سعی کردم نتیجهگیریهای خود را از آن به دست آورم. او گفت که هیچ دانشی را به دست نمیآورد که به هدفش مرتبط نباشد. بنابراین، تمام دانشی که او داشت، به گونهای بود که برای او مفید باشد. در ذهن خود همه نقاط مختلفی را که او به من نشان داده بود که در آنها به طرز استثنائی اطلاعات خوبی دارد، برشمردم. حتی یک مداد برداشتم و آنها را یادداشت کردم. وقتی فهرست را کامل کردم، نتوانستم از لبخند زدن به آن خودداری کنم. فهرست اینگونه بود—
1. دانش ادبیات.—هیچ.
2. فلسفه.—هیچ.
3. نجوم.—هیچ.
4. سیاست.—ضعیف.
5. گیاهشناسی.—متغیر. در مورد بلادونا، تریاک و سموم بهطور کلی اطلاعات خوبی دارد. هیچ چیزی از باغبانی عملی نمیداند.
6. زمینشناسی.—عملی، اما محدود. در یک نگاه میتواند خاکهای مختلف را از هم تشخیص دهد. پس از پیادهرویها، به من نشان داده که لکههایی بر روی شلوارش وجود دارد و به من گفته که با توجه به رنگ و قوام آنها در کدام قسمت لندن آنها را به دست آورده است.
7. شیمی.—عمیق.
8. آناتومی.—دقیق، اما بینظم.
9. ادبیات حسی.—عظیم. او به نظر میرسد که هر جزئیاتی از هر وحشتی که در قرن انجام شده، میداند.
10. بهخوبی ویولن میزند.
11. بازیکن ماهر چوبزن، بوکسور و شمشیرباز است.
12. دانش عملی خوبی از قانون بریتانیا دارد.
وقتی به اینجا رسیدم، فهرست را در آتش انداختم و ناامید شدم. “اگر بتوانم بفهمم که این فرد به کجا میخواهد برود با تطبیق تمام این مهارتها و کشف شغلی که همه آنها را نیاز دارد”، به خودم گفتم، “بهتر است از همین حالا تسلیم شوم.”
بررسی پاراگراف
I was on the point of asking him what that work might be, but something in his manner showed me that the question would be an unwelcome one.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "I was on the point of asking him what that work might be" به معنای "در آستانه این بودم که از او بپرسم آن کار چه میتواند باشد" نشاندهنده حالت و تمایل گوینده برای پرسش است. جمله بعدی "but something in his manner showed me that the question would be an unwelcome one" به وضوح نشان میدهد که رفتار شخص مقابل، گوینده را از مطرح کردن سوالش بازداشته است. فعل "showed" به شکل گذشته است و نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. در اینجا، عبارت "would be an unwelcome one" نشاندهنده پیشبینی گوینده دربارهٔ واکنش طرف مقابل به سوالش است.
I pondered over our short conversation, however, and endeavoured to draw my deductions from it. He said that he would acquire no knowledge which did not bear upon his object.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "I pondered over our short conversation, however" به معنای "با این حال، بر گفتگوی کوتاهمان تأمل کردم" نشاندهندهٔ تفکر و تأمل گوینده در مورد گفتگویشان است. فعل "pondered" به شکل گذشته است و نشاندهندهٔ عمل تفکر در زمان گذشته میباشد.
سپس در جمله "and endeavoured to draw my deductions from it" به وضوح تلاش گوینده برای نتیجهگیری از این گفتگو بیان شده است. فعل "endeavoured" نیز به شکل گذشته است و نشاندهندهٔ تلاش در زمان گذشته میباشد. در ادامه، جمله "He said that he would acquire no knowledge which did not bear upon his object" به وضوح نشاندهندهٔ صحبتهای شخص مقابل است. فعل "said" به شکل گذشته است و نشاندهندهٔ وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. عبارت "would acquire no knowledge which did not bear upon his object" بیانگر تأکید بر انتخابی آگاهانه در مورد نوع دانش است که شخص بر اساس هدف خود میخواهد بهدست آورد.
Therefore all the knowledge which he possessed was such as would be useful to him. I enumerated in my own mind all the various points upon which he had shown me that he was exceptionally well-informed.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "all the knowledge which he possessed" به معنای "تمام دانشی که او داشت" به وضوح به اطلاعات و دانش فرد اشاره دارد. جمله "was such as would be useful to him" به ما میگوید که این دانش برای او مفید بوده است. سپس در ادامه، "I enumerated in my own mind all the various points upon which he had shown me that he was exceptionally well-informed" به وضوح نشان میدهد که گوینده در ذهن خود به نقاط مختلفی فکر کرده که نشاندهنده آگاهی و اطلاعات فوقالعاده او بوده است. فعل "had shown" در شکل گذشته به کار رفته و نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد.
I even took a pencil and jotted them down. I could not help smiling at the document when I had completed it.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "I even took a pencil and jotted them down" به معنای "حتی یک مداد برداشتم و آنها را یادداشت کردم" به وضوح عمل یادداشتبرداری را بیان میکند. فعل "took" و "jotted" هر دو در زمان گذشته آمدهاند و نشاندهنده وقوع عمل در گذشته میباشند. جمله "I could not help smiling at the document when I had completed it" به ما میگوید که گوینده نتوانسته است از خندیدن به سندی که آن را کامل کرده، خودداری کند. فعل "could not help smiling" به صورت گذشته است و به وضوح واکنش گوینده به عمل خود را بیان میکند. عبارت "when I had completed it" نیز به معنای "زمانی که آن را کامل کرده بودم" به وضوح به اتمام عمل اشاره دارد.
It ran in this way—
1. Knowledge of Literature.—Nil.
2. Philosophy.—Nil.
3. Astronomy.—Nil.
4. Politics.—Feeble.
5. Botany.—Variable. Well up in belladonna, opium, and poisons generally. Knows nothing of practical gardening.
6. Geology.—Practical, but limited. Tells at a glance different soils from each other. After walks has shown me splashes upon his trousers, and told me by their colour and consistence in what part of London he had received them.
7. Chemistry.—Profound.
8. Anatomy.—Accurate, but unsystematic.
9. Sensational Literature.—Immense. He appears to know every detail of every horror perpetrated in the century.
10. Plays the violin well.
11. Is an expert singlestick player, boxer, and swordsman.
12. Has a good practical knowledge of British law.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "It ran in this way" به معنای "این به این صورت بود" اشاره به گزارشی است که در ادامه آمده است. این جملات به وضوح دانش و مهارتهای فرد را در موضوعات مختلف بررسی میکند. هر کدام از عناوین مانند "Knowledge of Literature" و "Philosophy" به صورت مختصر به وضعیت آن دانش اشاره میکند. همچنین جملات به جزئیات بیشتری مانند "Knows nothing of practical gardening" و "Tells at a glance different soils from each other" پرداخته و تواناییهای فرد را در زمینههای مختلف به تصویر میکشد. این ساختار نشاندهنده ارزیابی جامع و دقیقی از دانش و مهارتهای فرد است.
When I had got so far in my list I threw it into the fire in despair. “If I can only find what the fellow is driving at by reconciling all these accomplishments, and discovering a calling which needs them all,” I said to myself, “I may as well give up the attempt at once.”
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "When I had got so far in my list" به معنای "وقتی به این مرحله در فهرست خود رسیدم" به وضوح به وضعیت گوینده در آن زمان اشاره دارد. سپس جمله "I threw it into the fire in despair" به ما میگوید که گوینده فهرست را به آتش انداخته و این عمل نشانه ناامیدی اوست. بخش گفتاری "If I can only find what the fellow is driving at by reconciling all these accomplishments" نشاندهنده تلاش گوینده برای درک و جمعبندی مهارتها و دستاوردهای مختلف است. در نهایت، جمله "I may as well give up the attempt at once" نشاندهنده تصمیم نهایی گوینده برای ترک تلاشهایش است و به وضوح به احساس ناامیدی او اشاره دارد.
I see that I have alluded above to his powers upon the violin. These were very remarkable, but as eccentric as all his other accomplishments. That he could play pieces, and difficult pieces, I knew well, because at my request he has played me some of Mendelssohn's Lieder, and other favourites. When left to himself, however, he would seldom produce any music or attempt any recognized air. Leaning back in his arm-chair of an evening, he would close his eyes and scrape carelessly at the fiddle which was thrown across his knee. Sometimes the chords were sonorous and melancholy. Occasionally they were fantastic and cheerful. Clearly they reflected the thoughts which possessed him, but whether the music aided those thoughts, or whether the playing was simply the result of a whim or fancy was more than I could determine. I might have rebelled against these exasperating solos had it not been that he usually terminated them by playing in quick succession a whole series of my favourite airs as a slight compensation for the trial upon my patience.
During the first week or so we had no callers, and I had begun to think that my companion was as friendless a man as I was myself. Presently, however, I found that he had many acquaintances, and those in the most different classes of society. There was one little sallow rat-faced, dark-eyed fellow who was introduced to me as Mr. Lestrade, and who came three or four times in a single week. One morning a young girl called, fashionably dressed, and stayed for half an hour or more. The same afternoon brought a grey-headed, seedy visitor, looking like a Jew pedlar, who appeared to me to be much excited, and who was closely followed by a slipshod elderly woman. On another occasion an old white-haired gentleman had an interview with my companion; and on another a railway porter in his velveteen uniform. When any of these nondescript individuals put in an appearance, Sherlock Holmes used to beg for the use of the sitting-room, and I would retire to my bed-room. He always apologized to me for putting me to this inconvenience. “I have to use this room as a place of business,” he said, “and these people are my clients.” Again I had an opportunity of asking him a point blank question, and again my delicacy prevented me from forcing another man to confide in me. I imagined at the time that he had some strong reason for not alluding to it, but he soon dispelled the idea by coming round to the subject of his own accord.
میبینم که در بالا به مهارتهای او در نواختن ویولن اشاره کردهام. این مهارتها بسیار قابل توجه بودند، اما به اندازه تمام دستاوردهای دیگر او عجیب و غریب. میدانستم که او میتواند قطعاتی، و قطعات دشواری را بنوازد، زیرا به درخواست من چندین قطعه از آثار مندلسون و دیگر قطعات محبوب را برایم نواخت. با این حال، وقتی تنها میماند، به ندرت موسیقیای تولید میکرد یا سعی میکرد آهنگ شناختهشدهای را بنوازد. او شبها در صندلی راحتیاش لم میداد، چشمانش را میبست و با بیتوجهی به ویولنی که روی زانویش قرار داشت، زخمه میزد. گاهی اوقات آکوردها غمانگیز و سونور بودند. گاهی هم شاد و فانتزی. این آکوردها به وضوح افکار او را منعکس میکردند، اما اینکه آیا موسیقی به آن افکار کمک میکرد یا اینکه نواختن صرفاً نتیجه یک هوس یا تخیل بود، بیش از آنچه بتوانم تعیین کنم، بود. شاید در برابر این سولوهای کلافهکننده اعتراض میکردم، اگر او آنها را با نواختن سریع و پیدرپی یک سری از آهنگهای مورد علاقهام جبران نمیکرد.
در طول هفته اول یا همین حدود، هیچ بازدیدکنندهای نداشتیم، و شروع به این فکر کرده بودم که شاید همراهم به اندازه من بیدوست است. با این حال، بعداً متوجه شدم که او آشنایان زیادی دارد و آنها در متفاوتترین طبقات اجتماعی قرار دارند. یک مردک ریزنقش، زردرنگ و با چشمانی تیز، که به من به عنوان آقای لستراد معرفی شد، سه یا چهار بار در یک هفته به ما سر زد. یک صبح، دختری جوان و خوشلباس آمد و نیم ساعتی یا بیشتر ماند. همان بعدازظهر، یک بازدیدکننده ژولیده و خاکستریرنگ، شبیه یک دورهگرد یهودی، آمد که به نظر میرسید خیلی هیجانزده است و بلافاصله پس از او زنی مسن و نامرتب وارد شد. در موقعیت دیگری، یک پیرمرد سفیدمو با همراهم مصاحبهای داشت؛ و در موقعیت دیگری، یک باربر راهآهن با لباس مخملین وارد شد. هرگاه یکی از این افراد ناشناس وارد میشد، شرلوک هولمز از من درخواست میکرد که از اتاق نشیمن استفاده کنم و من به اتاق خوابم میرفتم. او همیشه بابت این زحمت به من عذرخواهی میکرد. "باید از این اتاق به عنوان دفتر کار استفاده کنم،" میگفت، "و اینها مشتریان من هستند." باز هم فرصتی پیش آمد که از او سؤالی رک و صریح بپرسم، و باز هم ملاحظهکاریام مانع شد که او را مجبور به اعتراف کنم. تصور میکردم که او دلیل قویای برای اشاره نکردن به این موضوع دارد، اما او به زودی با خود به این موضوع پرداخت و خیال مرا راحت کرد.
بررسی پاراگراف
I see that I have alluded above to his powers upon the violin. These were very remarkable, but as eccentric as all his other accomplishments.
در این جمله از زمان گذشته استفاده شده تا به موضوعی که قبلاً به آن اشاره شده است، پرداخته شود. عبارت "I see that I have alluded above" به معنای "میبینم که قبلاً به آن اشاره کردهام" به استفاده از گذشته استمراری اشاره دارد که به معنای اشاره به یک موضوع در گذشته است. در ادامه، جمله "These were very remarkable, but as eccentric as all his other accomplishments" به تواناییهای فرد در نوازندگی ویولن اشاره میکند که اگرچه شگفتانگیز بودند، اما به همان اندازه عجیب و غریب مانند دیگر تواناییهای او توصیف شدهاند.
That he could play pieces, and difficult pieces, I knew well, because at my request he has played me some of Mendelssohn's Lieder, and other favourites.
در این جمله از زمان گذشته و حال کامل استفاده شده است تا تواناییهای نوازندگی فرد را به تصویر بکشد. عبارت "That he could play pieces, and difficult pieces, I knew well" به این معناست که سخنگو از قبل به مهارت او در نوازندگی پی برده بود. استفاده از فعل "could" به تواناییهای او در گذشته اشاره دارد. در ادامه جمله "because at my request he has played me some of Mendelssohn's Lieder, and other favourites" به زمان حال کامل اشاره دارد و نشان میدهد که او به درخواست سخنگو قطعاتی از "Lieder" مندلسون و دیگر قطعات مورد علاقه را نواخته است. این ترکیب زمانها به تداوم و اهمیت این تجربه اشاره دارد.
When left to himself, however, he would seldom produce any music or attempt any recognized air. Leaning back in his arm-chair of an evening, he would close his eyes and scrape carelessly at the fiddle which was thrown across his knee.
در این جمله از زمان گذشته برای توصیف رفتارها و عادات فرد استفاده شده است. عبارت "When left to himself" به معنای "زمانی که به حال خود رها میشد" نشاندهنده موقعیتی است که او در آن آزادانه عمل میکرد. سپس جمله "he would seldom produce any music or attempt any recognized air" به ندرت نواختن موسیقی شناخته شدهای را توصیف میکند. در ادامه، جمله "Leaning back in his arm-chair of an evening, he would close his eyes and scrape carelessly at the fiddle which was thrown across his knee" حالتی آرام و بدون دغدغه را به تصویر میکشد که او در آن چشمهایش را میبست و بدون توجه زیادی ویولون را بر زانوی خود مینواخت. استفاده از "would" در این جملات به تکرار و عادت در گذشته اشاره دارد.
Sometimes the chords were sonorous and melancholy. Occasionally they were fantastic and cheerful.
در این جملهها از زمان گذشته برای توصیف حالتهای مختلف آکوردهای موسیقی استفاده شده است. عبارت "Sometimes the chords were sonorous and melancholy" به معنای "گاهی اوقات آکوردها پرطنین و غمانگیز بودند" حالتهای احساسی موسیقی را بیان میکند. سپس جمله "Occasionally they were fantastic and cheerful" به معنای "گاهی اوقات آنها شگفتانگیز و شاد بودند" به تغییرات حال و هوای موسیقی اشاره دارد. استفاده از کلمات "sometimes" و "occasionally" نشاندهنده تغییرات در حالت و احساسی است که موسیقی در لحظات مختلف ایجاد میکرد.
Clearly they reflected the thoughts which possessed him, but whether the music aided those thoughts, or whether the playing was simply the result of a whim or fancy was more than I could determine.
در این جمله به وضوح از زمان گذشته برای بیان تأملات و حالتهای ذهنی فرد استفاده شده است. عبارت "Clearly they reflected the thoughts which possessed him" به معنای "به وضوح اینها بازتابی از افکاری بودند که او را فراگرفته بودند" نشاندهنده تأثیر عمیق افکار بر موسیقی است. سپس جمله "but whether the music aided those thoughts, or whether the playing was simply the result of a whim or fancy was more than I could determine" به تردید سخنگو در مورد نقش موسیقی اشاره دارد. او نمیتواند تشخیص دهد که آیا موسیقی به افکار کمک میکرد یا نواختن تنها نتیجه یک هوس یا خیالی بوده است. این جمله به عدم قطعیت و پیچیدگی رابطه بین افکار و موسیقی اشاره دارد.
I might have rebelled against these exasperating solos had it not been that he usually terminated them by playing in quick succession a whole series of my favourite airs as a slight compensation for the trial upon my patience.
در این جمله از ترکیبی از ساختارهای شرطی و گذشته استفاده شده است. عبارت "I might have rebelled against these exasperating solos" به معنای "ممکن بود در برابر این سولوهای خستهکننده طغیان کنم" نشاندهنده امکان وقوع عملی در گذشته است که انجام نشده است. استفاده از "might have" بیانگر احتمالی در گذشته است که به وقوع نپیوسته. سپس جمله "had it not been that he usually terminated them by playing in quick succession a whole series of my favourite airs" به معنای "اگر او معمولاً این سولوها را با نواختن سریع یک سری از قطعات مورد علاقهام به پایان نمیرساند" توضیح میدهد که چرا سخنگو تصمیم به تحمل این موقعیت گرفته است. این ساختار شرطی نوع سوم، به شرایطی اشاره دارد که در گذشته تغییر نمیکنند.
During the first week or so we had no callers, and I had begun to think that my companion was as friendless a man as I was myself. Presently, however, I found that he had many acquaintances, and those in the most different classes of society.
در این جمله از زمان گذشته برای بیان تجربیات و تصورات استفاده شده است. عبارت "During the first week or so we had no callers" به معنای "در طول هفته اول یا بیشتر هیچ بازدیدکنندهای نداشتیم" نشاندهنده وضعیتی است که در گذشته رخ داده است. سپس جمله "I had begun to think that my companion was as friendless a man as I was myself" به معنای "شروع کرده بودم به این فکر که همنشین من به اندازه خودم بیدوست است" حالت ذهنی و فرضی سخنگو را بیان میکند. با این حال، عبارت "Presently, however, I found that he had many acquaintances, and those in the most different classes of society" نشان میدهد که او به زودی متوجه شده که همنشینش آشنایان زیادی دارد و آنها از طبقات مختلف اجتماعی هستند. این جمله به تغییر درک و آگاهی سخنگو اشاره دارد.
There was one little sallow rat-faced, dark-eyed fellow who was introduced to me as Mr. Lestrade, and who came three or four times in a single week.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان معرفی شخص و توصیف او استفاده شده است. عبارت "There was one little sallow rat-faced, dark-eyed fellow" به معنای "یک مرد کوچک با صورت زرد و چهره موشی و چشمان تیره وجود داشت" به توصیف فیزیکی شخص اشاره دارد. سپس جمله "who was introduced to me as Mr. Lestrade" به معنای "که به من به عنوان آقای لستراد معرفی شد" نشاندهنده یک عمل گذشته است. همچنین، عبارت "and who came three or four times in a single week" به معنای "و او سه یا چهار بار در یک هفته آمد" بیانگر تکرار عمل در گذشته است. این جمله به شیوهای جالب شخصی را معرفی میکند که در زمان مشخصی به سخنگو مراجعه کرده است.
One morning a young girl called, fashionably dressed, and stayed for half an hour or more.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقوع یک رویداد در گذشته استفاده شده است. عبارت "One morning a young girl called" به معنای "یک صبح یک دختر جوان تماس گرفت" نشاندهنده شروع عمل در گذشته است. همچنین، "fashionably dressed" به معنای "با لباس مد روز" توصیف ظاهری او را بیان میکند. جمله بعدی "and stayed for half an hour or more" به معنای "و برای نیم ساعت یا بیشتر ماند" به مدت زمان حضور او اشاره دارد. این جمله به وضوح یک وقایع روزمره را در گذشته توصیف میکند و نوعی از شخصیت دختر را به تصویر میکشد.
The same afternoon brought a grey-headed, seedy visitor, looking like a Jew pedlar, who appeared to me to be much excited, and who was closely followed by a slipshod elderly woman.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته رخ دادهاند، استفاده شده است. عبارت "The same afternoon brought a grey-headed, seedy visitor" به معنای "همان بعدازظهر یک بازدیدکننده خاکستریسر و نامناسب ظاهر آورده است" به توصیف ورود شخصیتی جدید اشاره دارد. صفتهای "grey-headed" و "seedy" توصیف ظاهری او را بیان میکنند. همچنین، "looking like a Jew pedlar" نشاندهنده شباهت او به یک دورهای خاص است. جمله ادامهدار "who appeared to me to be much excited" به معنای "که به نظر میرسید بسیار هیجانزده است" احساس او را نشان میدهد. در نهایت، "who was closely followed by a slipshod elderly woman" به معنای "که بهدقت دنبال یک زن سالخورده بینظم میبود" اشاره به شخصیتی دیگر در صحنه دارد و فضای داستان را به تصویر میکشد.
On another occasion an old white-haired gentleman had an interview with my companion; and on another a railway porter in his velveteen uniform.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته رخ دادهاند، استفاده شده است. عبارت "On another occasion an old white-haired gentleman had an interview with my companion" به معنای "در یک موقعیت دیگر یک آقای سالخورده مو سفید با همراه من دیداری داشت" به توصیف یک رویداد خاص اشاره دارد. فعل "had" به شکل گذشته است و نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. همچنین، جمله ادامهدار "and on another a railway porter in his velveteen uniform" به معنای "و در موقعیت دیگری یک کارگر راهآهن در یونیفورم مخملیاش" به ورود شخصیت دیگری در داستان اشاره میکند و تنوعی در شخصیتها و رویدادها را به تصویر میکشد.
When any of these nondescript individuals put in an appearance, Sherlock Holmes used to beg for the use of the sitting-room, and I would retire to my bed-room.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته رخ دادهاند، استفاده شده است. عبارت "When any of these nondescript individuals put in an appearance" به معنای "زمانی که هر یک از این افراد نامشخص ظاهر میشدند" به توصیف یک موقعیت خاص اشاره دارد. فعل "put in" به شکل گذشته است و نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. ادامه جمله "Sherlock Holmes used to beg for the use of the sitting-room" بیانگر این است که شرلوک هولمز بهطور معمول درخواست میکرد که از اتاق نشیمن استفاده کند. همچنین، عبارت "and I would retire to my bed-room" به معنای "و من به اتاق خوابم میرفتم" به رفتار شخصیت دیگر اشاره میکند و نشاندهندهی عادتهای شخصیتها در آن زمان است.
He always apologized to me for putting me to this inconvenience. “I have to use this room as a place of business,” he said, “and these people are my clients.”
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته رخ دادهاند، استفاده شده است. عبارت "He always apologized to me" به معنای "او همیشه از من عذرخواهی کرد" به تکرار یک عمل در گذشته اشاره دارد. جمله "for putting me to this inconvenience" به معنای "به خاطر به زحمت انداختن من" توضیح میدهد که چرا عذرخواهی شده است. سپس، جمله "I have to use this room as a place of business" نشاندهنده نیاز شخصیت به استفاده از اتاق بهعنوان محل کار است و فعل "have to use" به معنای "باید استفاده کنم" به نوعی اجبار در این شرایط اشاره دارد. در پایان، عبارت "and these people are my clients" به معنای "و این افراد مشتریان من هستند" توضیح میدهد که این افراد در واقع به نوعی با کار او در ارتباطند و این امر دلیل استفاده از اتاق است.
Again I had an opportunity of asking him a point blank question, and again my delicacy prevented me from forcing another man to confide in me.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "Again I had an opportunity of asking him a point blank question" به معنای "دوباره فرصتی برای پرسیدن سوالی صریح از او داشتم" نشاندهنده تکرار یک عمل در گذشته است. این تکرار به نوعی احساس عزم و اراده را منتقل میکند. سپس، جمله "and again my delicacy prevented me from forcing another man to confide in me" به معنای "و دوباره احتیاط من مانع از آن شد که مرد دیگری را مجبور به اعتماد به من کنم" اشاره دارد به وجود موانعی در راه ایجاد رابطهای نزدیک و صمیمی با دیگران. در اینجا "my delicacy" به معنای "احتیاط من" و "prevented me" به معنای "مانع از من شد" به کار رفته که نشاندهنده تضاد بین تمایل به پرسش و ملاحظات اخلاقی است.
I imagined at the time that he had some strong reason for not alluding to it, but he soon dispelled the idea by coming round to the subject of his own accord.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "I imagined at the time that he had some strong reason for not alluding to it" به معنای "در آن زمان تصور میکردم که او دلیل قویای برای اشاره نکردن به آن دارد" نشاندهنده تفکر و گمان راوی در مورد وضعیت است. در ادامه، "but he soon dispelled the idea by coming round to the subject of his own accord" به معنای "اما او به زودی این فکر را با پرداختن به موضوع به میل خود رد کرد" اشاره به تغییر در رفتار شخص دارد. فعل "dispelled" به معنای "رد کردن" نشاندهنده این است که فرد به طور غیرمستقیم به موضوع پرداخته و به تصور راوی پایان میدهد. این جمله نشاندهنده تحول در ارتباط بین دو فرد است و بر آزادی عمل شخص تأکید میکند.
It was upon the 4th of March, as I have good reason to remember, that I rose somewhat earlier than usual, and found that Sherlock Holmes had not yet finished his breakfast. The landlady had become so accustomed to my late habits that my place had not been laid nor my coffee prepared. With the unreasonable petulance of mankind I rang the bell and gave a curt intimation that I was ready. Then I picked up a magazine from the table and attempted to while away the time with it, while my companion munched silently at his toast. One of the articles had a pencil mark at the heading, and I naturally began to run my eye through it.
Its somewhat ambitious title was “The Book of Life,” and it attempted to show how much an observant man might learn by an accurate and systematic examination of all that came in his way. It struck me as being a remarkable mixture of shrewdness and of absurdity. The reasoning was close and intense, but the deductions appeared to me to be far-fetched and exaggerated. The writer claimed by a momentary expression, a twitch of a muscle or a glance of an eye, to fathom a man's inmost thoughts. Deceit, according to him, was an impossibility in the case of one trained to observation and analysis. His conclusions were as infallible as so many propositions of Euclid. So startling would his results appear to the uninitiated that until they learned the processes by which he had arrived at them they might well consider him as a necromancer.
“From a drop of water,” said the writer, “a logician could infer the possibility of an Atlantic or a Niagara without having seen or heard of one or the other. So all life is a great chain, the nature of which is known whenever we are shown a single link of it. Like all other arts, the Science of Deduction and Analysis is one which can only be acquired by long and patient study nor is life long enough to allow any mortal to attain the highest possible perfection in it. Before turning to those moral and mental aspects of the matter which present the greatest difficulties, let the enquirer begin by mastering more elementary problems. Let him, on meeting a fellow-mortal, learn at a glance to distinguish the history of the man, and the trade or profession to which he belongs. Puerile as such an exercise may seem, it sharpens the faculties of observation, and teaches one where to look and what to look for. By a man's finger nails, by his coat-sleeve, by his boot, by his trouser knees, by the callosities of his forefinger and thumb, by his expression, by his shirt cuffs—by each of these things a man's calling is plainly revealed. That all united should fail to enlighten the competent enquirer in any case is almost inconceivable.
در چهارم مارس، به دلایل خوبی که به خاطر دارم، زودتر از معمول برخاستم و متوجه شدم که شرلوک هولمز هنوز صبحانهاش را تمام نکرده است. صاحبخانه آنقدر به عادات دیرهنگام من عادت کرده بود که جای من چیده نشده و قهوهام آماده نشده بود. با دلسوزی بیمنطق انسانها زنگ را زدم و بهطور مختصر اعلام کردم که آمادهام. سپس یک مجله از روی میز برداشتم و سعی کردم با آن وقت خود را بگذرانم در حالی که همراهم بهطور خاموش بر روی نان تستش میخورد. یکی از مقالات علامت مدادی در بالای آن داشت و به طور طبیعی شروع به خواندن آن کردم.
عنوان کمی بلندپروازانهاش "کتاب زندگی" بود و سعی داشت نشان دهد که یک مرد متفکر چقدر میتواند از طریق بررسی دقیق و سیستماتیک همهچیزهایی که به راهش میآید یاد بگیرد. این عنوان برای من ترکیب شگفتانگیزی از درایت و ابلهی به نظر میرسید. استدلال بسیار دقیق و فشرده بود، اما استنتاجها به نظر من دور از ذهن و اغراقآمیز میرسید. نویسنده ادعا میکرد که با یک بیان لحظهای، یک انقباض از یک عضله یا یک نگاه به چشم، میتواند افکار درونی یک مرد را درک کند. به گفته او، فریب در مورد کسی که به مشاهده و تحلیل آموزش دیده است، غیرممکن بود. نتیجهگیریهای او به اندازه propositionsهای اقلیدس غیرقابلاشتباه بود. نتایج او بهقدری شگفتآور بود که برای افراد ناآشنا تا زمانی که فرایندهایی را که به آنها رسیدند یاد نگرفته بودند، ممکن بود او را یک جادوگر بدانند.
نویسنده میگفت: "از یک قطره آب، یک منطقدان میتواند احتمال وجود یک اقیانوس اطلس یا نیاگارا را بدون اینکه یکی از آنها را دیده یا شنیده باشد، استنتاج کند. بنابراین تمام زندگی یک زنجیره بزرگ است که ماهیت آن هر زمان که یک حلقه از آن به ما نشان داده شود شناخته میشود. مانند همه هنرهای دیگر، علم استنتاج و تحلیل هنری است که تنها با مطالعه طولانی و صبورانه به دست میآید و زندگی به اندازه کافی طولانی نیست که به هر انسان دنیوی اجازه دهد تا به بالاترین کمال ممکن در آن دست یابد. قبل از اینکه به جنبههای اخلاقی و ذهنی مسئله که بزرگترین دشواریها را ارائه میدهد، پرداخته شود، بگذارید جستجوگر با تسلط بر مشکلات ابتداییتر آغاز کند. بگذارید او، در هنگام ملاقات با یک انسان دیگر، بهسرعت تاریخ آن مرد و حرفه یا شغلی که به آن تعلق دارد را تشخیص دهد. هرچند چنین تمرینی ممکن است کودکانه به نظر برسد، اما تواناییهای مشاهده را تیز میکند و به فرد میآموزد که کجا باید نگاه کند و چه چیزی را جستجو کند. از طریق ناخنهای انگشت یک مرد، از طریق آستین کت او، از طریق کفش او، از طریق زانوهای شلوارش، از طریق زبرهای انگشت اشاره و شست او، از طریق بیان او، از طریق آستینهای پیراهنش—هر یک از این موارد شغل یک مرد را بهوضوح نشان میدهد. اینکه تمام اینها در هیچ موردی نتوانند جستجوگر لایق را روشن کنند، تقریباً غیرقابل تصور است.
بررسی پاراگراف
It was upon the 4th of March, as I have good reason to remember, that I rose somewhat earlier than usual, and found that Sherlock Holmes had not yet finished his breakfast.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "It was upon the 4th of March" به معنای "این در چهارم مارس بود" بهعنوان یک قید زمانی عمل کرده و تاریخ مشخصی را برای وقوع عمل تعیین میکند. همچنین عبارت "as I have good reason to remember" به این نکته اشاره دارد که گوینده دلیلی قوی برای به یادآوردن آن روز دارد. جمله "I rose somewhat earlier than usual, and found that Sherlock Holmes had not yet finished his breakfast" به وضوح عمل را در زمان گذشته توصیف میکند. فعلهای "rose" و "found" هر دو به شکل گذشتهاند و وقوع عمل را در زمان گذشته نشان میدهند. این جمله به سادگی صحنه را برای خواننده ترسیم میکند و ما را با موقعیت آغازین داستان آشنا میسازد.
The landlady had become so accustomed to my late habits that my place had not been laid nor my coffee prepared.
در این جمله نیز از زمان گذشتهی کامل (past perfect tense) استفاده شده است تا وقایعی را که قبل از یک عمل دیگر در گذشته اتفاق افتادهاند، بیان کند. عبارت "The landlady had become so accustomed to my late habits" به معنای "خانم منزل به عادات دیرهنگام من عادت کرده بود" است و نشان میدهد که این عادتها تأثیر خود را بر رفتار خانم منزل گذاشته است. فعل "had become" به شکل گذشتهی کامل است و وقوع عمل را در زمان گذشته قبل از عمل دیگری نشان میدهد. در ادامه، جمله "that my place had not been laid nor my coffee prepared" به وضوح نتیجهی این عادت را بیان میکند؛ یعنی به دلیل عادت دیرهنگام گوینده، هیچیک از این کارها انجام نشده است. فعلهای "had not been laid" و "had not been prepared" نیز به شکل گذشتهی کاملاند و نشاندهنده عدم وقوع عمل در گذشته است.
With the unreasonable petulance of mankind I rang the bell and gave a curt intimation that I was ready. Then I picked up a magazine from the table and attempted to while away the time with it, while my companion munched silently at his toast.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته رخ دادهاند، استفاده شده است. عبارت "With the unreasonable petulance of mankind" به معنای "با زود رنجی غیرمنطقی از بشر" به عنوان مقدمهای برای عمل بعدی به کار رفته است و نشاندهنده حالتی احساسی است که گوینده در آن زمان داشته است. فعل "I rang the bell" به شکل گذشته است و نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. همچنین، "gave a curt intimation that I was ready" به وضوح نشاندهنده این است که گوینده به شکل مختصر و بیادبانه اعلام آمادگی کرده است. جمله دوم "Then I picked up a magazine from the table and attempted to while away the time with it" نیز به وقایع بعدی اشاره دارد و فعلهای "picked up" و "attempted" هر دو به شکل گذشته هستند. در نهایت، "while my companion munched silently at his toast" نشاندهنده همزمانی عمل گوینده با عمل همنشینش است.
One of the articles had a pencil mark at the heading, and I naturally began to run my eye through it.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته رخ دادهاند، استفاده شده است. جمله "One of the articles had a pencil mark at the heading" به وضوح نشاندهنده وجود علامتی بر روی مقالهای خاص است و فعل "had" به شکل گذشته است و نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. این جمله حالت توصیفی دارد و توجه به جزئیات را نشان میدهد. سپس، جمله "and I naturally began to run my eye through it" نشاندهنده اقدام گوینده به خواندن مقاله است و فعل "began" به شکل گذشته به کار رفته و نشاندهنده آغاز عمل در زمان گذشته میباشد. واژه "naturally" در اینجا به این معناست که این عمل بهطور غریزی و بدون فکر قبلی انجام شده است.
One of the articles had a pencil mark at the heading, and I naturally began to run my eye through it.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته رخ دادهاند، استفاده شده است. جمله "One of the articles had a pencil mark at the heading" به وضوح نشاندهنده وجود علامتی بر روی مقالهای خاص است و فعل "had" به شکل گذشته است و نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. این جمله حالت توصیفی دارد و توجه به جزئیات را نشان میدهد. سپس، جمله "and I naturally began to run my eye through it" نشاندهنده اقدام گوینده به خواندن مقاله است و فعل "began" به شکل گذشته به کار رفته و نشاندهنده آغاز عمل در زمان گذشته میباشد. واژه "naturally" در اینجا به این معناست که این عمل بهطور غریزی و بدون فکر قبلی انجام شده است.
Its somewhat ambitious title was “The Book of Life,” and it attempted to show how much an observant man might learn by an accurate and systematic examination of all that came in his way.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته به وقوع پیوستهاند، استفاده شده است. جمله "Its somewhat ambitious title was 'The Book of Life'" به وضوح عنوان یک اثر را معرفی میکند و فعل "was" به شکل گذشته به کار رفته و نشاندهنده وجود عنوان در زمان گذشته است. واژه "ambitious" در اینجا به این معناست که عنوان به نوعی بلندپروازانه و قابل توجه است.
در ادامه، جمله "and it attempted to show how much an observant man might learn by an accurate and systematic examination of all that came in his way" بیانگر هدف مقاله است. فعل "attempted" به معنای تلاش برای نشان دادن است و به شکل گذشته به کار رفته است. عبارات "accurate and systematic examination" توصیف دقیقی از روش یادگیری را ارائه میدهد و تأکید میکند که این روش شامل دقت و نظاممندی است. این جمله به ارتباط بین دقت در مشاهده و یادگیری تأکید میکند و نشان میدهد که یک فرد دقیق میتواند از مشاهدات خود اطلاعات زیادی استخراج کند.
It struck me as being a remarkable mixture of shrewdness and of absurdity. The reasoning was close and intense, but the deductions appeared to me to be far-fetched and exaggerated.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان احساسات و نظراتی که در گذشته تجربه شدهاند، استفاده شده است. جمله "It struck me as being a remarkable mixture of shrewdness and of absurdity" به وضوح نشان میدهد که گوینده چه احساسی نسبت به آنچه که مطالعه کرده، داشته است. فعل "struck" به شکل گذشته به کار رفته و نشاندهنده تأثیر این ترکیب بر ذهن گوینده است. عبارات "remarkable mixture of shrewdness and of absurdity" به توصیف مختصات این ترکیب میپردازد و بیانگر آن است که گوینده آن را هم هوشمندانه و هم خندهدار میداند.
در ادامه، جمله "The reasoning was close and intense, but the deductions appeared to me to be far-fetched and exaggerated" تحلیل منطقی را توصیف میکند. فعل "was" در "The reasoning was close and intense" به شکل گذشته است و نشاندهنده کیفیت تفکر است. واژه "close" به معنای دقیق و "intense" به معنای عمیق است. در بخش دوم جمله، "but the deductions appeared to me to be far-fetched and exaggerated" از "appeared" به عنوان فعل در زمان گذشته استفاده شده که نشان میدهد نظر گوینده درباره نتیجهگیریها چگونه است. واژههای "far-fetched" و "exaggerated" بیانگر این است که گوینده نتیجهگیریها را دور از واقعیت و اغراقآمیز میداند.
The writer claimed by a momentary expression, a twitch of a muscle or a glance of an eye, to fathom a man's inmost thoughts. Deceit, according to him, was an impossibility in the case of one trained to observation and analysis.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان ادعاهای نویسنده استفاده شده است. جمله "The writer claimed by a momentary expression, a twitch of a muscle or a glance of an eye, to fathom a man's inmost thoughts" نشاندهنده توانایی نویسنده در درک عمیقترین افکار یک فرد تنها از طریق نشانههای لحظهای است. فعل "claimed" به شکل گذشته به کار رفته که نشاندهنده این است که این ادعا در گذشته صورت گرفته است. عبارات "a momentary expression," "a twitch of a muscle," و "a glance of an eye" به جزئیات روشهایی اشاره میکند که نویسنده برای فهم افکار پنهان فرد مورد استفاده قرار میدهد.
در ادامه، جمله "Deceit, according to him, was an impossibility in the case of one trained to observation and analysis" به نظر نویسنده درباره فریبکاری اشاره میکند. فعل "was" در این جمله به شکل گذشته است و نشاندهنده باور نویسنده در مورد عدم امکان فریب در مورد افرادی است که در مشاهده و تحلیل آموزش دیدهاند. این جمله به وضوح دیدگاه نویسنده را در مورد اهمیت دقت و تحلیل در درک شخصیتها و افکار انسانها بیان میکند.
His conclusions were as infallible as so many propositions of Euclid. So startling would his results appear to the uninitiated that until they learned the processes by which he had arrived at them they might well consider him as a necromancer.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) برای بیان نتایجی که به دست آمده و تأثیر آنها بر روی دیگران استفاده شده است. جمله "His conclusions were as infallible as so many propositions of Euclid" به بیان اطمینان و دقت نتایج نویسنده اشاره میکند. فعل "were" به شکل گذشته به کار رفته که نشاندهنده این است که این نتایج در گذشته به دست آمده و به اندازهی گزارههای اقلیدس معتبر و بینقص تلقی میشوند.
در ادامه، جمله "So startling would his results appear to the uninitiated that until they learned the processes by which he had arrived at them they might well consider him as a necromancer" به واکنش کسانی که با این نتایج آشنا نیستند اشاره دارد. عبارت "would appear" به احتمال و وضعیت فرضی در گذشته اشاره میکند. همچنین، جمله نشان میدهد که افرادی که درک کافی از روشهای وی ندارند، ممکن است او را به عنوان یک جادوگر تصور کنند. این جمله به خوبی تأثیر شگفتانگیز و غیرقابل درک بودن نتایج نویسنده را بر روی دیگران نشان میدهد.
“From a drop of water,” said the writer, “a logician could infer the possibility of an Atlantic or a Niagara without having seen or heard of one or the other.”
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان یک حالت فرضی استفاده شده است. عبارت “From a drop of water” به معنای "از یک قطره آب" به عنوان مقدمهای برای بیان قدرت استنتاج یک منطقی به کار رفته است. این جمله به خوبی نشان میدهد که حتی با یک نمونه کوچک، یک منطقی میتواند به نتایج وسیعتری درباره پدیدههای بزرگتر مانند اقیانوس اطلس یا آبشار نیاگارا دست یابد.
جمله "a logician could infer the possibility of an Atlantic or a Niagara without having seen or heard of one or the other" به قابلیتهای استنتاجی یک منطقی اشاره دارد. فعل "could infer" به معنای "میتوانست استنتاج کند" به صورت گذشته بیان شده که نشاندهنده توانایی فرضی فرد در گذشته است. این جمله تأکید میکند که حتی در غیاب تجربیات مستقیم، استدلال منطقی میتواند به شناخت و درک عمیقتری از جهان منجر شود.
So all life is a great chain, the nature of which is known whenever we are shown a single link of it.
در این جمله از زمان حال (present tense) برای بیان یک حقیقت کلی استفاده شده است. عبارت "So all life is a great chain" به معنای "بنابراین تمام زندگی یک زنجیره بزرگ است" به تصویر کشیدن یک مفهوم فلسفی راجع به ارتباط و وابستگی تمامی موجودات زنده نشان میدهد.
جمله "the nature of which is known whenever we are shown a single link of it" به این نکته اشاره دارد که درک ما از کل زندگی، با مشاهده یک حلقه از این زنجیره ممکن میشود. در اینجا فعل "is known" به شکل حال است و نشاندهنده یک واقعیت پایدار و همیشگی است.
این جمله به وضوح ارتباط بین جزئیات و کل را بررسی کرده و نشان میدهد که با شناخت یک بخش کوچک از زندگی، میتوان به درک عمیقتری از کل دست یافت.
Like all other arts, the Science of Deduction and Analysis is one which can only be acquired by long and patient study nor is life long enough to allow any mortal to attain the highest possible perfection in it.
در این جمله نیز از زمان حال (present tense) برای بیان حقیقتی کلی استفاده شده است. عبارت "Like all other arts, the Science of Deduction and Analysis" به این نکته اشاره دارد که این علم نیز همانند سایر هنرها نیازمند یادگیری و تمرین طولانی است.
سپس جمله "is one which can only be acquired by long and patient study" به وضوح بیان میکند که این علم فقط با تلاش و پشتکار قابل دستیابی است. در اینجا فعل "is" به شکل حال است و بیانگر واقعیتی است که همیشه برقرار است.
ادامه جمله "nor is life long enough to allow any mortal to attain the highest possible perfection in it" به محدودیتهای زندگی اشاره دارد و بیان میکند که زمان کافی برای رسیدن به بالاترین کمال ممکن در این علم وجود ندارد. این جمله به تأکید بر اهمیت تلاش مستمر و واقعبینی در مورد دستیابی به کمال میپردازد.
Before turning to those moral and mental aspects of the matter which present the greatest difficulties, let the enquirer begin by mastering more elementary problems.
در این جمله از زمان حال (present tense) برای بیان یک واقعیت کلی استفاده شده است. عبارت "Before turning to those moral and mental aspects of the matter which present the greatest difficulties" به معنای "قبل از پرداختن به جنبههای اخلاقی و ذهنی این موضوع که بزرگترین دشواریها را ارائه میدهند" به عنوان قید زمانی عمل کرده و نشاندهنده این است که ابتدا باید به مسائل سادهتر پرداخته شود.
سپس جمله "let the enquirer begin by mastering more elementary problems" به وضوح تأکید میکند که فرد جستجوگر باید ابتدا بر مسائل ابتدایی تسلط یابد. در اینجا فعل "let" به معنای "اجازه دادن" و "begin" به معنای "شروع کردن" به کار رفته است که نشاندهنده توصیهای برای رویکردی سیستماتیک به یادگیری است. این جمله به نوعی به اهمیت یادگیری تدریجی و پایهای اشاره میکند.
Let him, on meeting a fellow-mortal, learn at a glance to distinguish the history of the man, and the trade or profession to which he belongs.
در این جمله از زمان حال (present tense) برای بیان یک درخواست یا توصیه استفاده شده است. عبارت "Let him, on meeting a fellow-mortal" به معنای "اجازه دهید او، هنگام دیدن یک همنوع" به نوعی خواستار انجام عملی در زمان حال است.
سپس جمله "learn at a glance to distinguish the history of the man, and the trade or profession to which he belongs" به وضوح بیان میکند که این فرد باید بهسرعت و بهراحتی تاریخچه و شغل فرد مقابل را تشخیص دهد. فعل "learn" به معنای "یاد گرفتن" و "distinguish" به معنای "تشخیص دادن" به کار رفته است که نشاندهنده فعالیت ذهنی و تحلیلی است. این جمله به نوعی به اهمیت دقت و توانایی در شناسایی دیگران اشاره میکند.
Puerile as such an exercise may seem, it sharpens the faculties of observation, and teaches one where to look and what to look for.
در این جمله نیز از زمان حال (present tense) برای بیان وقایعی که در حال حاضر اتفاق میافتند یا نتیجههای کنونی استفاده شده است. عبارت "Puerile as such an exercise may seem" به معنای "هرچند این نوع تمرین ممکن است بچگانه به نظر برسد" به نوعی پیشبینی میکند که ممکن است این تمرین را بیفایده تصور کنند.
سپس جمله "it sharpens the faculties of observation, and teaches one where to look and what to look for" به وضوح نشان میدهد که این تمرین نه تنها تواناییهای مشاهده را تیز میکند، بلکه به افراد آموزش میدهد که کجا را باید جستجو کنند و چه چیزی را باید جستجو کنند. فعلهای "sharpens" و "teaches" به شکل حال است و بیانگر اثرات مثبت این تمرین در حال حاضر میباشد.
By a man's finger nails, by his coat-sleeve, by his boot, by his trouser knees, by the callosities of his forefinger and thumb, by his expression, by his shirt cuffs—by each of these things a man's calling is plainly revealed.
در این جمله نیز از زمان حال (present tense) برای بیان نکات عمومی و استنتاجهایی که به وضوح قابل مشاهده هستند، استفاده شده است. عبارت "By a man's finger nails, by his coat-sleeve, by his boot, by his trouser knees, by the callosities of his forefinger and thumb, by his expression, by his shirt cuffs" به مجموعهای از ویژگیها اشاره میکند که میتواند به شناخت شغل یا حرفه فرد کمک کند.
جمله پایانی "by each of these things a man's calling is plainly revealed" به وضوح بیانگر این است که هر یک از این جزئیات میتواند اطلاعاتی در مورد شغل فرد ارائه دهد. فعل "is revealed" به شکل حال است و نشاندهنده این است که این شغل به وضوح از طریق ویژگیهای ذکر شده مشخص میشود.
That all united should fail to enlighten the competent enquirer in any case is almost inconceivable.
در این جمله نیز از زمان حال (present tense) برای بیان یک حقیقت یا واقعیت استفاده شده است. عبارت "That all united should fail to enlighten the competent enquirer in any case" به معنای "اینکه همه بهطور متحد نتوانند یک پرسشگر توانمند را در هیچ موردی روشن کنند" نشاندهنده شرایطی است که در آن، عدم موفقیت در روشن کردن موضوع برای فردی با توانایی مناسب، قابل تصور نیست.
جمله "is almost inconceivable" به وضوح بیانگر این است که چنین وضعیتی غیرممکن به نظر میرسد. فعل "is" به شکل حال است و نشاندهنده یک واقعیت در زمان حال میباشد.
“What ineffable twaddle!” I cried, slapping the magazine down on the table, “I never read such rubbish in my life.”
“What is it?” asked Sherlock Holmes.
“Why, this article,” I said, pointing at it with my egg spoon as I sat down to my breakfast. “I see that you have read it since you have marked it. I don't deny that it is smartly written. It irritates me though. It is evidently the theory of some arm-chair lounger who evolves all these neat little paradoxes in the seclusion of his own study. It is not practical. I should like to see him clapped down in a third class carriage on the Underground, and asked to give the trades of all his fellow-travellers. I would lay a thousand to one against him.”
“You would lose your money,” Sherlock Holmes remarked calmly. “As for the article I wrote it myself.”
“You!”
“Yes, I have a turn both for observation and for deduction. The theories which I have expressed there, and which appear to you to be so chimerical are really extremely practical—so practical that I depend upon them for my bread and cheese.”
“And how?” I asked involuntarily.
“Well, I have a trade of my own. I suppose I am the only one in the world. I'm a consulting detective, if you can understand what that is. Here in London we have lots of Government detectives and lots of private ones. When these fellows are at fault they come to me, and I manage to put them on the right scent. They lay all the evidence before me, and I am generally able, by the help of my knowledge of the history of crime, to set them straight. There is a strong family resemblance about misdeeds, and if you have all the details of a thousand at your finger ends, it is odd if you can't unravel the thousand and first. Lestrade is a well-known detective. He got himself into a fog recently over a forgery case, and that was what brought him here.”
“And these other people?”
“They are mostly sent on by private inquiry agencies. They are all people who are in trouble about something, and want a little enlightening. I listen to their story, they listen to my comments, and then I pocket my fee.”
“چه احمقانه!” فریاد زدم و مجله را بر روی میز کوبیدم، “هرگز در عمرم چنین مزخرفاتی نخواندهام.”
“این چه چیزی است؟” شرلوک هولمز پرسید.
“خب، این مقاله است,” گفتم و در حالی که برای صبحانه نشسته بودم با قاشق تخممرغ به آن اشاره کردم. “میبینم که آن را خواندهاید چون آن را علامت زدهاید. من انکار نمیکنم که به طرز هوشمندانهای نوشته شده است. اما من را عصبانی میکند. به وضوح نظریه کسی است که در تنهایی در اتاق مطالعهاش تمام این پارادوکسهای زیبا را ایجاد کرده است. این نظریه عملی نیست. دوست دارم ببینم او را در یک واگن کلاس سوم در مترو میگذارند و از او میخواهند تا مشاغل همه همسفرانش را بگوید. من یک هزار به یک روی او شرط میبندم.”
“شما پول خود را از دست میدهید,” شرلوک هولمز به آرامی اظهار نظر کرد. “مقاله را من خودم نوشتهام.”
“شما!”
“بله، من هم استعداد مشاهدات و هم استنتاج دارم. نظریههایی که در آنجا بیان کردهام و برای شما بسیار خیالپردازانه به نظر میرسند، در واقع بسیار عملی هستند—به قدری عملی که برای نان و پنیرم به آنها وابستهام.”
“چطور؟” ناخواسته پرسیدم.
“خب، من شغف خودم را دارم. فکر میکنم تنها کسی در جهان هستم. من یک کارآگاه مشاور هستم، اگر میتوانید درک کنید که این چه چیزی است. در اینجا در لندن، ما تعداد زیادی کارآگاه دولتی و تعداد زیادی خصوصی داریم. وقتی این افراد دچار مشکل میشوند، به من مراجعه میکنند و من موفق میشوم آنها را بر سر جاده درست قرار دهم. آنها تمام شواهد را در برابر من قرار میدهند و من معمولاً میتوانم با کمک دانش خود از تاریخ جرم، آنها را در مسیر صحیح هدایت کنم. در مورد جنایات، شباهت خانوادگی قوی وجود دارد و اگر تمام جزئیات هزار جنایت را به خاطر داشته باشید، عجیب است که نتوانید هزار و یکمین را باز کنید. لسترد یک کارآگاه معروف است. او اخیراً در یک پرونده جعل به مشکل برخورده و این بود که او را اینجا آورد.”
“و این افراد دیگر؟”
“آنها بیشتر توسط آژانسهای تحقیق خصوصی فرستاده میشوند. همه آنها افرادی هستند که در مورد چیزی دچار مشکل شدهاند و میخواهند کمی روشن شوند. من به داستان آنها گوش میدهم، آنها به نظرات من گوش میدهند و سپس حقالزحمهام را دریافت میکنم.”
بررسی پاراگراف
“What ineffable twaddle!” I cried, slapping the magazine down on the table, “I never read such rubbish in my life.”
“What is it?” asked Sherlock Holmes.
“چه احمقانه!” فریاد زدم و مجله را بر روی میز کوبیدم، “هرگز در عمرم چنین مزخرفاتی نخواندهام.”
“این چه چیزی است؟” شرلوک هولمز پرسید.
“Why, this article,” I said, pointing at it with my egg spoon as I sat down to my breakfast. “I see that you have read it since you have marked it.”
“چرا که این مقاله است،” گفتم و در حالی که بر روی صبحانهام نشسته بودم با قاشق تخممرغیام به آن اشاره کردم. “میبینم که آن را خواندهاید زیرا بر روی آن علامت گذاشتهاید.”
I don't deny that it is smartly written. It irritates me though. It is evidently the theory of some arm-chair lounger who evolves all these neat little paradoxes in the seclusion of his own study.
من انکار نمیکنم که این مقاله بهطور هوشمندانهای نوشته شده است. با این حال، من را آزار میدهد. بهطور واضح این نظریه مربوط به برخی از افرادی است که در گوشهای از مطالعه خود این پارادوکسهای ریز و مرتب را ایجاد میکنند.
It is not practical. I should like to see him clapped down in a third class carriage on the Underground, and asked to give the trades of all his fellow-travellers. I would lay a thousand to one against him.
در این جمله از زمان حال (present tense) و زمان شرطی (conditional tense) استفاده شده است. عبارت "It is not practical" به معنای "این عملی نیست" نشاندهنده نظر گوینده در مورد وضعیت فعلی است. جمله "I should like to see him clapped down in a third class carriage on the Underground" به صورت شرطی بیان شده و نشان میدهد که گوینده خواستار دیدن او در موقعیت خاصی است. در اینجا، "should like" بیانگر تمایل گوینده است و بهنوعی حالت شرطی دارد. ادامه جمله "and asked to give the trades of all his fellow-travellers" بیانگر وضعیتی است که بهطور فرضی برای او رخ میدهد. در نهایت، "I would lay a thousand to one against him" به معنای "من هزار به یک شرط میبندم که او نمیتواند" است که نیز به صورت شرطی و فرضی بیان شده و بیانگر اعتماد گوینده به تواناییهای فردی خود است.
“You would lose your money,” Sherlock Holmes remarked calmly. “As for the article I wrote it myself.”
در این جمله از زمان آینده (future tense) و گذشته (past tense) استفاده شده است. عبارت "You would lose your money" به معنای "شما پول خود را از دست خواهید داد" است که به پیشبینی در مورد آینده اشاره دارد. در ادامه، جمله "As for the article I wrote it myself" به معنای "در مورد مقاله، من خودم آن را نوشتم" است. این جمله به گذشته اشاره دارد و بیانگر این است که نویسنده، خودش مسئول نگارش مقاله بوده است. فعل "wrote" در زمان گذشته به کار رفته که وقوع عمل را در زمان گذشته نشان میدهد. این دو جمله بهخوبی تضاد بین پیشبینی و واقعیت را نشان میدهند.
“Yes, I have a turn both for observation and for deduction. The theories which I have expressed there, and which appear to you to be so chimerical are really extremely practical—so practical that I depend upon them for my bread and cheese.”
در این جمله از زمان حال (present tense) برای بیان قابلیتها و واقعیتهای فعلی استفاده شده است. عبارت "I have a turn both for observation and for deduction" به معنای "من هم برای مشاهده و هم برای استنتاج توانایی دارم" نشاندهنده قابلیتهای فعلی گوینده است. در ادامه، جمله "The theories which I have expressed there, and which appear to you to be so chimerical" به بیان نظریههایی میپردازد که گوینده آنها را مطرح کرده و ممکن است به نظر دیگران خیالی بیاید. فعل "have expressed" در زمان حال کامل به کار رفته که نشاندهنده اقداماتی است که در گذشته انجام شده و هنوز تأثیر آن باقی است. در نهایت، جمله "are really extremely practical—so practical that I depend upon them for my bread and cheese" به تأکید بر جنبههای عملی این نظریهها اشاره دارد و نشان میدهد که گوینده به این نظریهها برای تأمین نیازهای روزمره خود وابسته است.
“And how?” I asked involuntarily. “Well, I have a trade of my own. I suppose I am the only one in the world. I'm a consulting detective, if you can understand what that is.”
در این جمله از زمان حال (present tense) برای بیان وضعیتهای فعلی و تواناییهای گوینده استفاده شده است. عبارت "I have a trade of my own" به معنای "من یک حرفهی خاص خودم دارم" نشاندهنده وضعیت فعلی گوینده است. همچنین، جمله "I suppose I am the only one in the world" به بیان احساس منحصر بهفرد بودن گوینده اشاره دارد و به صورت حال است. در ادامه، "I'm a consulting detective" به معنای "من یک کارآگاه مشاورهای هستم" در زمان حال بیان شده و توضیحی برای حرفهی گوینده است. این جمله از دو بخش سوال و پاسخ تشکیل شده که به خوبی تواناییها و وضعیت فعلی گوینده را نشان میدهد.
Here in London we have lots of Government detectives and lots of private ones. When these fellows are at fault they come to me, and I manage to put them on the right scent.
در این جمله از زمان حال (present tense) برای بیان واقعیتهای فعلی و اقداماتی که بهطور مداوم در حال انجام است، استفاده شده است. عبارت "Here in London we have lots of Government detectives and lots of private ones" به معنای "اینجا در لندن، ما تعداد زیادی کارآگاه دولتی و خصوصی داریم" نشاندهنده وضعیت فعلی در لندن است. در ادامه، جمله "When these fellows are at fault they come to me" بیانگر این است که وقتی این کارآگاهان دچار اشتباه میشوند، به گوینده مراجعه میکنند. فعل "are" در اینجا به صورت حال است و نشاندهنده یک واقعیت کلی است. در نهایت، جمله "I manage to put them on the right scent" به معنای "من میتوانم آنها را به سمت راه درست هدایت کنم" است که نشاندهنده توانایی و تخصص گوینده در حل مسائل است. این جملهها بهخوبی همکاری بین کارآگاهان و گوینده را به تصویر میکشند.
They lay all the evidence before me, and I am generally able, by the help of my knowledge of the history of crime, to set them straight.
در این جمله از زمان حال (present tense) برای بیان واقعیتها و تواناییهای فعلی گوینده استفاده شده است. عبارت "They lay all the evidence before me" به معنای "آنها تمام شواهد را در مقابل من قرار میدهند" نشاندهنده یک عمل مداوم و تکراری است. فعل "lay" در زمان حال به کار رفته که نشاندهنده اقداماتی است که بهطور مکرر صورت میگیرد. در ادامه، جمله "I am generally able, by the help of my knowledge of the history of crime, to set them straight" به معنای "من بهطور کلی قادر هستم با کمک دانش خود از تاریخ جرم، آنها را راهنمایی کنم" است. فعل "am" به عنوان فعل کمکی در زمان حال بیان شده و نشاندهنده توانایی گوینده در استفاده از دانش خود برای هدایت دیگران به سمت حقیقت است. این جمله به خوبی توانایی گوینده را در تحلیل شواهد و ارزیابی موقعیتها نشان میدهد.
There is a strong family resemblance about misdeeds, and if you have all the details of a thousand at your finger ends, it is odd if you can't unravel the thousand and first.
در این جمله از زمان حال (present tense) برای بیان واقعیتها و اصول کلی استفاده شده است. عبارت "There is a strong family resemblance about misdeeds" به معنای "در مورد کارهای نادرست، شباهتهای خانوادگی قوی وجود دارد" نشاندهنده یک حقیقت عمومی است که در مورد تمامی اعمال نادرست صدق میکند. در ادامه، جمله "if you have all the details of a thousand at your finger ends" به این معناست که "اگر شما تمامی جزئیات هزار مورد را بهخوبی میدانید" که نشاندهنده توانایی در دسترسی به اطلاعات است. سپس، عبارت "it is odd if you can't unravel the thousand and first" به معنای "عجیب است اگر نتوانید هزار و یکمین مورد را حل کنید" نیز بیانگر این است که با داشتن اطلاعات کافی، انتظار میرود که بتوانید مشکل جدیدی را نیز حل کنید. این جمله به خوبی نشاندهنده اهمیت درک الگوها و ارتباطها در مسائل پیچیده است.
Lestrade is a well-known detective. He got himself into a fog recently over a forgery case, and that was what brought him here.
در این جمله، از زمان حال و گذشته (present and past tense) برای بیان ویژگیها و وقایع استفاده شده است. عبارت "Lestrade is a well-known detective" به معنای "لسترید یک کارآگاه معروف است" در زمان حال بیان شده و نشاندهنده ویژگی پایدار او است. در ادامه، جمله "He got himself into a fog recently over a forgery case" به معنای "او اخیراً در یک پرونده جعل دچار سردرگمی شد" است که در زمان گذشته آمده و نشاندهنده یک واقعه خاص است. استفاده از عبارت "got himself into a fog" به معنای گرفتار شدن در یک وضعیت دشوار و پیچیده است. در نهایت، جمله "and that was what brought him here" به معنای "و این همان چیزی بود که او را به اینجا آورد" بیانگر نتیجهگیری از وضعیت قبلی است و به وضوح ارتباط بین وقایع گذشته و حال را نشان میدهد. این جمله به خوبی تعاملات و چالشهای کارآگاه را در بررسی پروندههای جنایی نشان میدهد.
“And these other people?”
“They are mostly sent on by private inquiry agencies. They are all people who are in trouble about something, and want a little enlightening. I listen to their story, they listen to my comments, and then I pocket my fee.”
در این جملات از زمان حال (present tense) برای بیان واقعیتها و شرایط کنونی استفاده شده است. سوال "And these other people?" به معنای "و این افراد دیگر چه کسانی هستند؟" یک پرسش کنجکاوانه است که اشاره به وجود افراد جدید دارد. در ادامه، جمله "They are mostly sent on by private inquiry agencies" به معنای "آنها عمدتاً توسط آژانسهای تحقیقاتی خصوصی فرستاده میشوند" بیانگر منبع ورود این افراد به موقعیت است. جمله "They are all people who are in trouble about something, and want a little enlightening" به وضوح وضعیت این افراد را توضیح میدهد و بیانگر این است که آنها در مورد موضوعی دچار مشکل هستند و به دنبال روشن شدن مسأله خود هستند. عبارت "I listen to their story, they listen to my comments, and then I pocket my fee" به معنای "من به داستان آنها گوش میدهم، آنها به نظرات من گوش میدهند و سپس من حقالزحمهام را دریافت میکنم" به توصیف فرآیند کاری کارآگاه میپردازد و به وضوح نحوه تعامل او با مراجعین را نشان میدهد. این جملات به خوبی نشاندهنده حرفهای بودن و نوع روابط کارآگاهی است که با افراد درگیر در مسائل شخصی و اجتماعی دارد.
“But do you mean to say,” I said, “that without leaving your room you can unravel some knot which other men can make nothing of, although they have seen every detail for themselves?”
“Quite so. I have a kind of intuition that way. Now and again a case turns up which is a little more complex. Then I have to bustle about and see things with my own eyes. You see I have a lot of special knowledge which I apply to the problem, and which facilitates matters wonderfully. Those rules of deduction laid down in that article which aroused your scorn, are invaluable to me in practical work. Observation with me is second nature. You appeared to be surprised when I told you, on our first meeting, that you had come from Afghanistan.”
“You were told, no doubt.”
“Nothing of the sort. I knew you came from Afghanistan. From long habit the train of thoughts ran so swiftly through my mind, that I arrived at the conclusion without being conscious of intermediate steps. There were such steps, however. The train of reasoning ran, ‘Here is a gentleman of a medical type, but with the air of a military man. Clearly an army doctor, then. He has just come from the tropics, for his face is dark, and that is not the natural tint of his skin, for his wrists are fair. He has undergone hardship and sickness, as his haggard face says clearly. His left arm has been injured. He holds it in a stiff and unnatural manner. Where in the tropics could an English army doctor have seen much hardship and got his arm wounded? Clearly in Afghanistan.’ The whole train of thought did not occupy a second. I then remarked that you came from Afghanistan, and you were astonished.”
“It is simple enough as you explain it,” I said, smiling. “You remind me of Edgar Allen Poe's Dupin. I had no idea that such individuals did exist outside of stories.”
Sherlock Holmes rose and lit his pipe. “No doubt you think that you are complimenting me in comparing me to Dupin,” he observed. “Now, in my opinion, Dupin was a very inferior fellow. That trick of his of breaking in on his friends' thoughts with an apropos remark after a quarter of an hour's silence is really very showy and superficial. He had some analytical genius, no doubt; but he was by no means such a phenomenon as Poe appeared to imagine.”
“Have you read Gaboriau's works?” I asked. “Does Lecoq come up to your idea of a detective?”
در اینجا، گفتگو بین دو شخصیت، یکی از آنها که به نظر میرسد کنجکاو است، و دیگری که به عنوان یک تحلیلگر با استعداد توصیف میشود، برقرار است. جمله “But do you mean to say…” به وضوح نشاندهنده تعجب و شک شخصیت اول از تواناییهای شخصیت دوم است. شخصیت دوم پاسخ میدهد: “Quite so. I have a kind of intuition that way.” که نشاندهنده اعتماد به نفس و مهارت او در استنتاج و استدلال است.
این دیالوگ به تدریج پیچیدهتر میشود و شخصیت دوم توضیح میدهد که چگونه تواناییهای تحلیلیاش به او کمک میکند تا اطلاعات را از جزئیات ظاهری استنتاج کند. جمله “The train of reasoning ran…” توضیح میدهد که او چگونه توانسته است از طریق مشاهداتش به نتیجهگیریهایی برسد که بر اساس تجربیات و تحلیلهای قبلی است. در اینجا، قدرت استنتاج شخصیت دوم به روشنی به تصویر کشیده شده است.
در ادامه، شخصیت اول به شخصیت دوم تشبیه میکند و میگوید: “You remind me of Edgar Allen Poe's Dupin.” این اشاره به شخصیت ادبی دلیلی برای تجلیل از تواناییهای شخصیت دوم است، اما شخصیت دوم با بیان اینکه Dupin فردی به مراتب ضعیفتر است، بر تواناییهای خود تأکید میکند. او به وضوح میخواهد نشان دهد که هرچند مهارتهای تحلیلگری مهم هستند، اما در مقایسه با خود او، Dupin تنها یک تصویر سطحی از یک کارآگاه است.
در پایان، سوال شخصیت اول درباره Gaboriau و Lecoq نشاندهنده علاقه او به ادبیات کارآگاهی و چالش با شخصیتهای تحلیلی است.
بررسی پاراگراف
“But do you mean to say,” I said, “that without leaving your room you can unravel some knot which other men can make nothing of, although they have seen every detail for themselves?”
در این جمله، زمان حال استمراری (present continuous) و زمان گذشته (past tense) بهطور همزمان استفاده شده است. عبارت "But do you mean to say" به صورت حال است و سؤال در مورد نظر گوینده را نشان میدهد. سپس جمله "that without leaving your room you can unravel some knot" از زمان حال استمراری برای بیان یک عمل جاری استفاده میکند که به نظر میرسد فرد میتواند بدون ترک کردن اتاقش، مشکل یا گرهای را باز کند. فعل "can unravel" نشاندهنده توانایی است و بهطور کلی از زمان حال است. در ادامه، "which other men can make nothing of" به صورت حال است و به این نکته اشاره دارد که دیگران نمیتوانند از جزئیات چیزی نتیجهگیری کنند. در نهایت، "although they have seen every detail for themselves" از زمان گذشته کامل (present perfect) برای بیان این حقیقت استفاده میکند که دیگران هر جزئیات را دیدهاند، اما هنوز قادر به حل مشکل نیستند.
“Quite so. I have a kind of intuition that way. Now and again a case turns up which is a little more complex. Then I have to bustle about and see things with my own eyes.”
در این جمله، زمان حال (present tense) و حال استمراری (present continuous) برای بیان احساسات و تجربیات جاری استفاده شده است. عبارت "I have a kind of intuition that way" به صورت حال است و بیانگر وجود حسی در گوینده است. "Now and again a case turns up" از زمان حال ساده استفاده میکند تا بیان کند که گاهی اوقات یک مورد جدید به وجود میآید. در ادامه، "which is a little more complex" به توصیف این مورد میپردازد و از زمان حال برای بیان ویژگی آن استفاده میکند. در جمله "Then I have to bustle about and see things with my own eyes"، فعل "have to bustle about" به معنای "باید رفت و آمد کنم" است که حالتی از ضرورت و فعالیت را نشان میدهد. عبارت "see things with my own eyes" نیز از زمان حال برای بیان عمل مشاهده استفاده میکند و نشان میدهد که گوینده برای درک بهتر نیاز دارد تا خودش شخصاً به بررسی بپردازد.
You see I have a lot of special knowledge which I apply to the problem, and which facilitates matters wonderfully. Those rules of deduction laid down in that article which aroused your scorn, are invaluable to me in practical work.
در این جمله نیز از زمان حال (present tense) و زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در حال حاضر و در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "You see I have a lot of special knowledge" به معنای "میبینی که من دانش ویژهای دارم" نشاندهنده توانایی شخص در حال حاضر است. سپس، "which I apply to the problem" به این معناست که این دانش به طور عملی به یک مشکل خاص کمک میکند. فعل "facilitates" به معنای "تسهیل میکند" نیز در زمان حال است و نشاندهنده ادامهدار بودن این عمل میباشد.
در ادامه، "Those rules of deduction laid down in that article which aroused your scorn" به قوانین استدلالی اشاره دارد که در مقالهای ذکر شده و واکنش منفی شما را برانگیخته است. این جمله به وضوح ارزش آن قوانین را در کار عملی بیان میکند، زیرا "are invaluable to me in practical work" نشاندهنده اهمیت بالای آنها در اجرای کارهای عملی است.
Observation with me is second nature. You appeared to be surprised when I told you, on our first meeting, that you had come from Afghanistan.
در این جمله، از زمان حال (present tense) و زمان گذشته (past tense) برای بیان حالات و وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "Observation with me is second nature" به معنای "مشاهده با من طبیعی است" نشاندهنده توانایی و ویژگی شخص در حال حاضر است. سپس در جمله "You appeared to be surprised when I told you, on our first meeting, that you had come from Afghanistan" از زمان گذشته برای بیان یک واقعیت در گذشته استفاده شده است. فعل "appeared" و "told" هر دو در زمان گذشته آمدهاند، که نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. همچنین، اشاره به "our first meeting" تأکید بر زمان خاصی دارد که این وقایع در آن زمان رخ داده است.
“You were told, no doubt.”
“Nothing of the sort. I knew you came from Afghanistan. From long habit the train of thoughts ran so swiftly through my mind, that I arrived at the conclusion without being conscious of intermediate steps. There were such steps, however.”
در این جملات، از زمان گذشته (past tense) و زمان حال (present tense) برای بیان وقایع و حالات مختلف استفاده شده است. جمله اول "You were told, no doubt." به معنای "بدون شک به شما گفته شد" در زمان گذشته است و نشاندهنده این است که شخصی اطلاعاتی را در گذشته دریافت کرده است. در ادامه، جمله "Nothing of the sort. I knew you came from Afghanistan." بیانگر آگاهی شخصی در زمان حال و گذشته است. فعل "knew" به شکل گذشته است و نشاندهنده دانستههای قبلی است، در حالی که "came" نیز در زمان گذشته آمده است. عبارت "From long habit the train of thoughts ran so swiftly through my mind" به توانایی تفکر سریع و عادتهای ذهنی اشاره دارد. در اینجا، فعل "ran" نیز در زمان گذشته آمده که نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. سپس جمله "that I arrived at the conclusion without being conscious of intermediate steps" تأکید میکند که فرد بدون آگاهی از مراحل میانجی به نتیجهای رسیده است، و در نهایت "There were such steps, however" بیانگر وجود آن مراحل است، که به تفکر و فرآیند ذهنی اشاره دارد.
The train of reasoning ran, ‘Here is a gentleman of a medical type, but with the air of a military man. Clearly an army doctor, then.
در این جمله، از زمان گذشته (past tense) برای بیان فرآیند تفکر و استدلال استفاده شده است. عبارت "The train of reasoning ran" به معنای "روند استدلال ادامه داشت" نشاندهنده جریان فکر در زمان گذشته است. در ادامه، "Here is a gentleman of a medical type, but with the air of a military man" توصیف شخص را بیان میکند و بهوضوح نوع پزشکی و هوای نظامی او را تشریح میکند. در اینجا، کلمه "is" به زمان حال اشاره دارد، که در کنار زمان گذشته استدلال، تأکید بر توصیف فوری شخص دارد. جمله آخر "Clearly an army doctor, then" به نتیجهگیری نهایی در مورد هویت شخص اشاره میکند و نشاندهنده استنباط فرد از شرایط و ویژگیهای شخصی است که در ابتدا توصیف شد. این جمله نمایانگر فرآیند منطقی تفکر است که در نهایت به یک نتیجه مشخص میرسد.
He has just come from the tropics, for his face is dark, and that is not the natural tint of his skin, for his wrists are fair.
در این جمله، از زمان حال (present tense) و زمان گذشته (past tense) برای بیان وضعیت و توصیف شخصیت استفاده شده است. عبارت "He has just come from the tropics" به معنای "او بهتازگی از نواحی گرمسیری آمده است" نشاندهنده یک عمل اخیر است که در زمان حال بیان شده است. فعل "has come" به شکل زمان حال کامل (present perfect) آمده و نشاندهنده این است که عمل آمدن به تازگی اتفاق افتاده است. ادامه جمله "for his face is dark" به توصیف وضعیت فعلی چهره او میپردازد و بیان میکند که "چهرهاش تیره است". همچنین، جمله "that is not the natural tint of his skin" نشاندهنده یک توصیف است که در آن به رنگ طبیعی پوست اشاره میشود. در اینجا "is" به زمان حال اشاره دارد و نشان میدهد که این وضعیت در حال حاضر درست است. همچنین، عبارت "for his wrists are fair" تأکید میکند که برخلاف چهرهاش، مچهای او روشن هستند و به تضاد در ویژگیهای ظاهری او اشاره میکند. این جمله بهخوبی از ترکیب زمانها برای توصیف وضعیت و استنتاج درباره شخص استفاده میکند.
He has undergone hardship and sickness, as his haggard face says clearly. His left arm has been injured. He holds it in a stiff and unnatural manner.
در این جملات، از زمان حال کامل (present perfect tense) و زمان حال (present tense) برای توصیف وضعیت و تجارب شخص استفاده شده است. جمله اول "He has undergone hardship and sickness" به معنای "او سختیها و بیماریها را تجربه کرده است" نشاندهنده یک عمل گذشته است که هنوز تأثیر آن در حال حاضر حس میشود. فعل "has undergone" به زمان حال کامل اشاره دارد که تأکید بر ادامهدار بودن وضعیت او دارد. در ادامه، عبارت "as his haggard face says clearly" به وضوح وضعیت ظاهری او را توصیف میکند و به این نکته اشاره دارد که چهره خسته و رنجور او، این سختیها را به خوبی نشان میدهد.
در جمله بعدی، "His left arm has been injured" نیز به زمان حال کامل اشاره دارد و نشاندهنده این است که آسیب به بازوی چپ او هنوز وجود دارد. در نهایت، جمله "He holds it in a stiff and unnatural manner" به توصیف وضعیت فعلی او میپردازد و بیان میکند که او چگونه بازوی خود را نگه میدارد. در اینجا، فعل "holds" به زمان حال آمده و نشاندهنده وضعیت فعلی او است. این جملات به خوبی از زمانهای مختلف برای توصیف تجربیات و وضعیت جسمی فرد استفاده میکنند.
Where in the tropics could an English army doctor have seen much hardship and got his arm wounded? Clearly in Afghanistan.
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) و حالت شرطی استفاده شده است. عبارت "could an English army doctor have seen much hardship" به معنای "یک پزشک ارتش انگلیس در کجا میتوانسته است سختیهای زیادی را ببیند" به کار رفته است. فعل "could" در اینجا به توانایی یا امکان در گذشته اشاره دارد. همچنین "have seen" نشاندهنده این است که عمل دیدن سختیها در گذشته اتفاق افتاده است و ممکن است پیامدهایی داشته باشد. جمله دوم "and got his arm wounded" به معنای "و دستش مجروح شده" نشاندهنده وقوع یک عمل در زمان گذشته است. در نهایت، عبارت "Clearly in Afghanistan" به وضوح محلی را که این سختیها و مجروحیت در آنجا اتفاق افتاده است، مشخص میکند.
The whole train of thought did not occupy a second. I then remarked that you came from Afghanistan, and you were astonished.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) و حال استمراری (present continuous) استفاده شده است. در عبارت "The whole train of thought did not occupy a second" به وضوح بیان شده که کل جریان تفکر کمتر از یک ثانیه طول کشید، که نشاندهنده عمل در گذشته است. فعل "did not occupy" به شکل منفی گذشته آمده و به وضوح زمان وقوع عمل را مشخص میکند. سپس در جمله "I then remarked that you came from Afghanistan" فعل "came" در زمان گذشته به کار رفته است و نشاندهنده این است که عمل آمدن به گذشته تعلق دارد. در انتها، جمله "you were astonished" بیانگر یک احساس در گذشته است و فعل "were" نیز به زمان گذشته اشاره دارد که نشاندهنده حالت و احساس شخص است.
“It is simple enough as you explain it,” I said, smiling. “You remind me of Edgar Allan Poe's Dupin. I had no idea that such individuals did exist outside of stories.”
در این جمله، از زمان حال (present tense) و گذشته (past tense) بهطور همزمان استفاده شده است. در عبارت "It is simple enough as you explain it" فعل "is" به زمان حال اشاره دارد و نشاندهنده سادگی توضیحات در حال حاضر است. همچنین "you explain" نیز به حالت فعلی اشاره دارد و به وضوح عمل توضیح دادن را در زمان حال نشان میدهد. در جمله بعدی "I said, smiling" فعل "said" به زمان گذشته است و نشاندهنده این است که شخص این جمله را در گذشته بیان کرده است. در جمله "You remind me of Edgar Allan Poe's Dupin" فعل "remind" به زمان حال اشاره دارد و بیانگر این است که در حال حاضر شخص به یاد Dupin میافتد. در نهایت، جمله "I had no idea that such individuals did exist outside of stories" فعل "had" به زمان گذشته اشاره دارد و نشاندهنده عدم اطلاع شخص در گذشته از وجود چنین افرادی است.
Sherlock Holmes rose and lit his pipe. “No doubt you think that you are complimenting me in comparing me to Dupin,” he observed.
در این جمله، از زمان گذشته (past tense) و حال استمراری (present continuous) بهطور همزمان استفاده شده است. در عبارت "Sherlock Holmes rose and lit his pipe" فعلهای "rose" و "lit" به زمان گذشته اشاره دارند و نشاندهنده اعمالی هستند که در گذشته انجام شدهاند. سپس در جمله "No doubt you think that you are complimenting me in comparing me to Dupin" فعل "think" به زمان حال اشاره دارد و نشان میدهد که شخص در حال حاضر در حال فکر کردن به این موضوع است. فعل "are complimenting" نیز به حالت حال استمراری اشاره دارد و بیانگر این است که عمل تعریف کردن در حال حاضر در حال وقوع است. در انتها، جمله "he observed" به زمان گذشته اشاره دارد و نشاندهنده این است که شخص این جمله را در گذشته بیان کرده است.
“Now, in my opinion, Dupin was a very inferior fellow. That trick of his of breaking in on his friends' thoughts with an apropos remark after a quarter of an hour's silence is really very showy and superficial.”
در این جمله، از زمان گذشته (past tense) و حال استمراری (present continuous) بهطور همزمان استفاده شده است. در عبارت "Dupin was a very inferior fellow" فعل "was" به زمان گذشته اشاره دارد و نشاندهنده نظر گوینده در مورد Dupin در گذشته است. همچنین در جمله "That trick of his of breaking in on his friends' thoughts with an apropos remark after a quarter of an hour's silence" فعل "is" به زمان حال اشاره دارد که نشاندهنده توصیف یک عمل یا ویژگی در زمان حال است. عبارت "breaking in on his friends' thoughts" به صورت حال استمراری به کار رفته و نشاندهنده عمل در حال حاضر است. در نهایت، جمله "is really very showy and superficial" نیز به زمان حال اشاره دارد و نظر گوینده را در مورد این عمل در حال حاضر بیان میکند.
He had some analytical genius, no doubt; but he was by no means such a phenomenon as Poe appeared to imagine.
در این جمله از زمان گذشته (past tense) برای بیان نظرات در مورد شخصی استفاده شده است. در عبارت "He had some analytical genius, no doubt" فعل "had" به زمان گذشته اشاره دارد و نشاندهنده وجود نبوغ تحلیلی در گذشته است. این جمله به وضوح بیانگر این است که گوینده معتقد است این ویژگی در شخص وجود داشته است. در جمله بعدی "but he was by no means such a phenomenon as Poe appeared to imagine" فعل "was" نیز به زمان گذشته تعلق دارد و نشان میدهد که گوینده در گذشته نسبت به آن شخص نظری داشته است. عبارت "Poe appeared to imagine" به وضوح بیان میکند که تصور Poe از آن شخص چه بوده است. در اینجا فعل "appeared" به زمان گذشته است و نشاندهنده نظر Poe در مورد شخصی است که به آن اشاره شده است.
“Have you read Gaboriau's works?” I asked. “Does Lecoq come up to your idea of a detective?”
در این جمله از زمان حال (present tense) استفاده شده است. در عبارت "Have you read Gaboriau's works?" فعل "have" به زمان حال کامل اشاره دارد که به گوینده اجازه میدهد از تجربهای که در گذشته داشتهاست صحبت کند. این نوع ساختار نشاندهنده این است که عمل خواندن ممکن است در گذشته اتفاق افتاده باشد، اما تأثیر آن در زمان حال محسوس است. در جمله بعدی "Does Lecoq come up to your idea of a detective?" نیز از زمان حال استفاده شده است. فعل "does" و "come" به وضوح به حالت حال اشاره دارند و نشاندهنده این هستند که گوینده در حال حاضر در مورد این شخصیت سوال میکند. به طور کلی، این دو جمله به بررسی تأثیر و وجود شخصیتها و آثار در زمان حال میپردازند.
Sherlock Holmes sniffed sardonically. “Lecoq was a miserable bungler,” he said, in an angry voice; “he had only one thing to recommend him, and that was his energy. That book made me positively ill. The question was how to identify an unknown prisoner. I could have done it in twenty-four hours. Lecoq took six months or so. It might be made a text-book for detectives to teach them what to avoid.”
I felt rather indignant at having two characters whom I had admired treated in this cavalier style. I walked over to the window, and stood looking out into the busy street. “This fellow may be very clever,” I said to myself, “but he is certainly very conceited.”
“There are no crimes and no criminals in these days,” he said, querulously. “What is the use of having brains in our profession? I know well that I have it in me to make my name famous. No man lives or has ever lived who has brought the same amount of study and of natural talent to the detection of crime which I have done. And what is the result? There is no crime to detect, or, at most, some bungling villany with a motive so transparent that even a Scotland Yard official can see through it.”
I was still annoyed at his bumptious style of conversation. I thought it best to change the topic.
“I wonder what that fellow is looking for?” I asked, pointing to a stalwart, plainly-dressed individual who was walking slowly down the other side of the street, looking anxiously at the numbers. He had a large blue envelope in his hand, and was evidently the bearer of a message.
“You mean the retired sergeant of Marines,” said Sherlock Holmes.
“Brag and bounce!” thought I to myself. “He knows that I cannot verify his guess.”
The thought had hardly passed through my mind when the man whom we were watching caught sight of the number on our door, and ran rapidly across the roadway. We heard a loud knock, a deep voice below, and heavy steps ascending the stair.
“For Mr. Sherlock Holmes,” he said, stepping into the room and handing my friend the letter.
Here was an opportunity of taking the conceit out of him. He little thought of this when he made that random shot. “May I ask, my lad,” I said, in the blandest voice, “what your trade may be?”
این کمپین برای بسیاری افتخارات و ترفیعاتی به ارمغان آورد، اما برای من جز بدبختی و فاجعه چیزی نداشت. من از گردان خود جدا شدم و به هنگ Berkshires منصوب شدم، با آنها در نبرد مرگبار Maiwand خدمت کردم. در آنجا به شانهام تیرکی از نوع Jezail اصابت کرد که استخوان را خرد کرده و شریان زیرترقوه را خراش داد. اگر به خاطر فداکاری و شجاعت Murray، خدمتکارم، که مرا بر روی یک اسب بارکش انداخت و موفق شد مرا با ایمنی به خط بریتانیاییها برساند، نمیافتادم به دست غازیهای قاتل میافتادم.
به خاطر درد خسته و به علت سختیهای طولانی که تحمل کرده بودم، به همراه گروه بزرگی از مجروحان به بیمارستان اصلی در Peshawar منتقل شدم. در آنجا بهبود یافتم و به اندازهای بهبود یافته بودم که بتوانم در بخشها راه بروم و حتی کمی در ایوان آفتاب بگیرم، که ناگهان به تب انترییک مبتلا شدم، آن نفرین داراییهای هندی ما. برای ماهها زندگیام به ناامیدی میگذشت و وقتی سرانجام به خود آمدم و بهبودی یافتم، آنقدر ضعیف و لاغر بودم که یک کمیته پزشکی تصمیم گرفت که هیچ روزی نباید در ارسال من به انگلستان از دست برود. بنابراین، من در کشتی نظامی Orontes ارسال شدم و یک ماه بعد بر روی اسکله Portsmouth پیاده شدم، با سلامتی که به طور غیرقابل جبرانی خراب شده بود، اما با اجازه از یک دولت پدرانه که برای بهبود آن به مدت نه ماه آینده تلاش کنم.
بررسی پاراگراف
Sherlock Holmes sniffed sardonically. “Lecoq was a miserable bungler,” he said, in an angry voice; “he had only one thing to recommend him, and that was his energy.”
در این جمله نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. عبارت "Sherlock Holmes sniffed sardonically" به معنای "شرلوک هولمز با کنایه نفسش را بیرون داد" نشاندهنده رفتار و احساسات او در آن لحظه است. سپس جمله "Lecoq was a miserable bungler" به وضوح ضعف و ناتوانی شخصیت Lecoq را بیان میکند. فعل "was" به شکل گذشته است و نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. همچنین، عبارت "he had only one thing to recommend him, and that was his energy" به وضوح بر تنها نقطه قوت Lecoq تأکید دارد و نشاندهندهی نظر منفی شرلوک هولمز درباره اوست.
That book made me positively ill. The question was how to identify an unknown prisoner. I could have done it in twenty-four hours. Lecoq took six months or so. It might be made a text-book for detectives to teach them what to avoid.
در این جملات نیز از زمان گذشته (past tense) برای بیان وقایعی که در گذشته اتفاق افتادهاند، استفاده شده است. جمله "That book made me positively ill" به معنای "آن کتاب مرا به شدت بیمار کرد" نشاندهنده تأثیر منفی کتاب بر گوینده است. جمله بعدی "The question was how to identify an unknown prisoner" بیانگر چالش موجود در شناسایی یک زندانی ناشناس است. فعل "was" به شکل گذشته است و نشاندهنده وقوع عمل در زمان گذشته میباشد. جمله "I could have done it in twenty-four hours" به وضوح توانایی گوینده را در انجام این کار در زمان کوتاهی بیان میکند. در ادامه، "Lecoq took six months or so" نشاندهنده ناتوانی Lecoq در انجام این کار در زمان معقول است. در نهایت، "It might be made a text-book for detectives to teach them what to avoid" به این معناست که این کتاب ممکن است به عنوان یک منبع آموزشی برای کارآگاهان مورد استفاده قرار گیرد تا به آنها بیاموزد که چه کارهایی را نباید انجام دهند.
I felt rather indignant at having two characters whom I had admired treated in this cavalier style. I walked over to the window, and stood looking out into the busy street. “This fellow may be very clever,” I said to myself, “but he is certainly very conceited.”
در این جملات از زمان گذشته (past tense) برای بیان احساسات و اعمال شخصیت اصلی استفاده شده است. جمله "I felt rather indignant at having two characters whom I had admired treated in this cavalier style" به معنای "من از این که دو شخصیت که به آنها ارادت داشتم به این شیوه بیاحترامی شده است، نسبتاً خشمگین شدم" نشاندهنده احساس ناراحتی گوینده نسبت به رفتار با شخصیتهای مورد علاقهاش است. در جمله بعدی "I walked over to the window, and stood looking out into the busy street" به وضوح عمل رفتن به سمت پنجره و نگاه کردن به خیابان شلوغ را توصیف میکند. سپس، "This fellow may be very clever," I said to myself, "but he is certainly very conceited" به معنای "این فرد ممکن است بسیار باهوش باشد، اما او قطعاً بسیار متکبر است" نشاندهنده قضاوت گوینده درباره شخصی است که در حال مشاهده اوست و نشاندهنده تضاد بین هوش و خودبزرگبینی او میباشد.
“There are no crimes and no criminals in these days,” he said, querulously. “What is the use of having brains in our profession? I know well that I have it in me to make my name famous.”
در این جملات از زمان حال (present tense) برای بیان احساسات و افکار شخصیت استفاده شده است. جمله "There are no crimes and no criminals in these days" به معنای "در این روزها هیچ جرمی و هیچ مجرمی وجود ندارد" نشاندهنده یأس و ناامیدی شخصیت از وضعیت کنونی است. عبارت "he said, querulously" به معنای "او با صدای شکایتآمیز گفت" نشاندهندهی حالت عاطفی او است. جمله بعدی "What is the use of having brains in our profession?" به وضوح از احساس بیفایده بودن هوش در شغل او حکایت دارد. در نهایت، "I know well that I have it in me to make my name famous" به معنای "من به خوبی میدانم که در من توانایی مشهور شدن وجود دارد" نشاندهنده اعتماد به نفس شخصیت و تمایل او به کسب اعتبار و شهرت است.
No man lives or has ever lived who has brought the same amount of study and of natural talent to the detection of crime which I have done.
در این جمله از زمان حال (present tense) و زمان گذشته (past tense) برای بیان احساسات و تأکید بر تواناییهای شخصیت استفاده شده است. عبارت "No man lives or has ever lived" به معنای "هیچ مردی وجود ندارد و هیچ مردی هرگز وجود نداشته" نشاندهنده این است که گوینده خود را در یک موقعیت خاص و یکتا میبیند. جمله بعدی "who has brought the same amount of study and of natural talent to the detection of crime which I have done" به وضوح بر اهمیت و تواناییهای خود در زمینه کشف جرم تأکید میکند. در اینجا، "the same amount of study and of natural talent" به معنای "همان مقدار مطالعه و استعداد طبیعی" است و گوینده ادعا میکند که هیچ کس به اندازه او به این موضوع توجه نکرده است. این جمله نشاندهنده اعتماد به نفس بالای شخصیت و احساس تمایز او از دیگران است.
And what is the result? There is no crime to detect, or, at most, some bungling villainy with a motive so transparent that even a Scotland Yard official can see through it.
در این جمله، گوینده به وضوح ناامیدی و یأس خود را از وضعیت موجود ابراز میکند. عبارت "And what is the result?" به معنای "و نتیجه چه بود؟" بهعنوان یک سوال بلاغی عمل کرده و نشاندهنده احساس بیثمری و ناکامی است. ادامه جمله "There is no crime to detect" به معنای "هیچ جرمی برای کشف کردن وجود ندارد" بهوضوح بر بیمحتوایی و عدم وجود چالش در کار او تأکید دارد. همچنین، عبارت "or, at most, some bungling villainy" به معنای "یا در بهترین حالت، برخی از شیطنتهای ناشیانه" نشان میدهد که حتی در مواردی که جرمهایی وجود دارند، آنقدر ساده و بیمقدار هستند که به سادگی قابل شناساییاند. این جمله در نهایت به توصیف وضعیت و عدم وجود هرگونه پیچیدگی در جرایم میپردازد، که باعث ناامیدی و یأس شخصیت میشود.
I was still annoyed at his bumptious style of conversation. I thought it best to change the topic.
در این جمله، گوینده احساسات خود را نسبت به شیوه مکالمه طرف مقابل ابراز میکند. عبارت "I was still annoyed at his bumptious style of conversation" به معنای "من هنوز از سبک خودستایانه گفتوگوی او ناراحت بودم" نشاندهنده احساس ناخوشایند نسبت به رفتار طرف مقابل است. واژه "bumptious" به معنای "خودشیفته" و "خودپسند" است و به طرز بحثکردن او اشاره دارد که به نظر گوینده مغرور و ناراحتکننده میرسد. ادامه جمله "I thought it best to change the topic" به معنای "من فکر کردم بهترین کار تغییر موضوع است" بیانگر تلاش گوینده برای ایجاد تغییر در گفتگو به منظور اجتناب از تنش و ناراحتی است. این جمله نشاندهنده تمایل به حفظ آرامش و ایجاد فضای بهتر در مکالمه است.
“I wonder what that fellow is looking for?” I asked, pointing to a stalwart, plainly-dressed individual who was walking slowly down the other side of the street, looking anxiously at the numbers. He had a large blue envelope in his hand, and was evidently the bearer of a message.
در این جمله، گوینده به مشاهده یک فرد قدبلند و با لباس ساده اشاره میکند و از خود میپرسد که او به دنبال چه چیزی است. عبارت "I wonder what that fellow is looking for?" به معنای "من تعجب میکنم آن فرد به دنبال چه چیزی است؟" نشاندهنده کنجکاوی گوینده نسبت به رفتار آن شخص است. در ادامه، گوینده به آن فرد اشاره کرده و توضیحات بیشتری ارائه میدهد: "pointing to a stalwart, plainly-dressed individual who was walking slowly down the other side of the street, looking anxiously at the numbers." این بخش به توصیف ظاهری و رفتار آن شخص میپردازد. واژه "stalwart" به معنای "قدبلند و نیرومند" و "plainly-dressed" به معنای "با لباس ساده" است. در نهایت، جمله "He had a large blue envelope in his hand, and was evidently the bearer of a message" به وضوح بیان میکند که آن فرد یک پاکت بزرگ آبی در دست دارد و به وضوح حامل یک پیام است، که کنجکاوی گوینده را بیشتر میکند.
“You mean the retired sergeant of Marines,” said Sherlock Holmes.
“Brag and bounce!” thought I to myself. “He knows that I cannot verify his guess.”
در این جمله، شرلوک هولمز به شخصی اشاره میکند و میگوید: "You mean the retired sergeant of Marines"، که به معنای "شما منظور شما سرجوخه بازنشسته نیروی دریایی است." این جمله به وضوح نشان میدهد که هولمز به درک عمیقتری از موضوع مورد بحث دست یافته است.
سپس، گوینده (که ممکن است خود هولمز باشد یا شخصی دیگر) به فکر فرو میرود: “Brag and bounce!” که به معنای "شکست و پیروزی!" است. این عبارت به نوعی کنایهای به اعتماد به نفس و فخر فروشی هولمز است.
همچنین، او به خود میگوید: “He knows that I cannot verify his guess.” به معنای "او میداند که من نمیتوانم حدس او را تأیید کنم." این بخش نشاندهنده ناتوانی گوینده در تأیید ادعای هولمز است و به تنش موجود در گفتوگو اشاره دارد.
The thought had hardly passed through my mind when the man whom we were watching caught sight of the number on our door, and ran rapidly across the roadway. We heard a loud knock, a deep voice below, and heavy steps ascending the stair.
در این جمله، ساختار زمان گذشته (past perfect) با عبارت "The thought had hardly passed through my mind" نشاندهنده این است که فکر گوینده بهتازگی به ذهنش رسیده است. این جمله به معنای "فکر بهسختی از ذهنم گذشت" است و حالت تدریجی و ناگهانی عمل را بیان میکند.
سپس، "when the man whom we were watching caught sight of the number on our door" نشاندهنده عمل مشاهده شخصی است که در حال تماشا بودهایم.
عبارت "and ran rapidly across the roadway" به حرکتی فوری و سریع اشاره دارد.
در ادامه، "We heard a loud knock, a deep voice below, and heavy steps ascending the stair" به وقوع یک سری صداها اشاره میکند که به وضعیت تنشزای داستان افزوده و گوینده را در موقعیت ناامنی قرار میدهد.
“For Mr. Sherlock Holmes,” he said, stepping into the room and handing my friend the letter.
در این جمله، از زمان حال استمراری (present continuous) استفاده شده است. عبارت "he said, stepping into the room and handing my friend the letter" نشاندهنده عمل همزمان صحبت کردن و ورود به اتاق است. فعل "said" بهصورت گذشته است و بیانگر این است که این عمل در گذشته انجام شده، در حالی که "stepping" و "handing" بهعنوان جملات حال استمراری، حرکات همزمان گوینده را توصیف میکنند.
عبارت "For Mr. Sherlock Holmes" به وضوح مشخص میکند که نامهای برای شرلوک هولمز وجود دارد، که نشاندهنده هدف عمل است. این جمله با ایجاد حس کنجکاوی، به ورود شخص و پیام او اشاره دارد.
Here was an opportunity of taking the conceit out of him. He little thought of this when he made that random shot. “May I ask, my lad,” I said, in the blandest voice, “what your trade may be?”
در این جمله از زمان گذشته (past tense) و زمان حال (present tense) استفاده شده است. عبارت "Here was an opportunity of taking the conceit out of him" نشاندهنده وجود یک موقعیت در گذشته برای کاهش خودخواهی شخص است. فعل "was" بهصورت گذشته به کار رفته و بیانگر این است که این فرصت در گذشته وجود داشته است. جمله "He little thought of this when he made that random shot" به وضوح نشان میدهد که شخص از این موقعیت غافل بوده است، و فعل "thought" نیز در زمان گذشته است.
در ادامه، سوال "May I ask, my lad," I said, in the blandest voice, "what your trade may be?" بهصورت حال است و نشاندهنده تلاش گوینده برای گفتگو بهطور آرام و با لحنی ملایم است. این ترکیب زمانی نشان میدهد که گوینده در حال حاضر در حال صحبت کردن است و با سوال خود در تلاش است تا اطلاعات بیشتری از شخص مقابل کسب کند.
“Commissionaire, sir,” he said, gruffly. “Uniform away for repairs.”
“And you were?” I asked, with a slightly malicious glance at my companion.
“A sergeant, sir, Royal Marine Light Infantry, sir. No answer? Right, sir.”
He clicked his heels together, raised his hand in a salute, and was gone.
در این پاراگراف از زمان حال (present tense) و زمان گذشته (past tense) استفاده شده است. جمله “Commissionaire, sir,” he said, gruffly. “Uniform away for repairs.” بیانگر مکالمهای است که در آن فردی به عنوان کمسیونر در حال صحبت است و جملهاش به وضوح به حال و بهصورت مستقیم بیان شده است. در ادامه، پرسش “And you were?” I asked, with a slightly malicious glance at my companion، نشاندهنده مکالمهای است که در حال حاضر در حال انجام است و گوینده به همصحبتش نگاهی مشکوک میکند.
جمله “A sergeant, sir, Royal Marine Light Infantry, sir. No answer? Right, sir.” نیز بهصورت حال بیان شده است و نشاندهنده وضعیت کنونی فرد است. در نهایت، جمله “He clicked his heels together, raised his hand in a salute, and was gone.” در زمان گذشته آمده است و نشان میدهد که این فرد پس از ادای احترام از محل خارج شده است. این ترکیب زمانی نشاندهنده حرکت و اقداماتی است که در گذشته انجام شدهاند و فرد بهسرعت از محل خارج میشود.
بررسی پاراگراف
“Commissionaire, sir,” he said, gruffly. “Uniform away for repairs.”
در این جمله، فرد به طور غیررسمی و با لحنی خشن (gruffly) به مقام خود اشاره میکند. عبارت "Commissionaire, sir" نشاندهنده احترام به مقام بالاتر است و با استفاده از واژه "sir" به وضوح به جایگاه شخص مقابل احترام میگذارد. فعل "said" به شکل گذشته است که نشاندهنده این است که این دیالوگ در گذشته رخ داده است. همچنین، جمله "Uniform away for repairs" به طور مختصر بیان میکند که لباس نظامی برای تعمیرات در حال حاضر در دسترس نیست. این جمله به وضوح وضعیت موجود و کارهایی که باید انجام شوند را به تصویر میکشد.
“And you were?” I asked, with a slightly malicious glance at my companion.
در این جمله، گوینده با استفاده از سوال "And you were?" به وضوح به شخص مقابل اشاره میکند و کنجکاوی خود را ابراز میکند. فعل "asked" به شکل گذشته است که نشاندهنده این است که این مکالمه در گذشته رخ داده است. همچنین، عبارت "with a slightly malicious glance at my companion" نشاندهنده حالت چشمی و نیت گوینده است، که حاکی از نوعی شیطنت یا ناپسندی در ابراز سوال میباشد. این توصیف به گوینده این امکان را میدهد که احساسات خود را به وضوح نشان دهد و تعاملات اجتماعی را به تصویر بکشد.
“A sergeant, sir, Royal Marine Light Infantry, sir. No answer? Right, sir.”
در این جمله، فرد به وضوح به مقام خود اشاره میکند و با احترام میگوید "sir" که نشاندهنده رعایت ادب و احترام به مقام بالاتر است. عبارت "A sergeant, sir, Royal Marine Light Infantry" به وضوح بیانگر مقام نظامی گوینده و واحدی است که به آن تعلق دارد. استفاده از "sir" در اینجا تأکید بر وضعیت رسمی مکالمه دارد. سپس سوال "No answer?" نشاندهنده این است که گوینده در حال انتظار پاسخ است و به نوعی عدم پاسخگویی را مورد اشاره قرار میدهد. عبارت پایانی "Right, sir" به معنای تأیید و پذیرش وضعیت موجود است که نشاندهنده رفتار حرفهای و نظم در ارتش میباشد.
He clicked his heels together, raised his hand in a salute, and was gone.
در این جمله، گوینده مجموعهای از حرکات نظامی را توصیف میکند. عبارت "clicked his heels together" به معنای ضربه زدن به پاشنهها به یکدیگر است که نشاندهنده رعایت ادب و احترام در محیط نظامی میباشد. سپس با "raised his hand in a salute" اشاره به انجام سلام نظامی دارد که نشانهای از احترام به مقام بالاتر است. فعل "was gone" به شکل گذشته است و نشاندهنده این است که پس از انجام این حرکات، فرد به سرعت محل را ترک کرده است. این جمله به وضوح نشاندهنده رفتار حرفهای و نظم در محیط نظامی است.
The Lauriston Garden Mystery
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
What John Rance Had To Tell
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
Our Advertisement Brings A Visitor
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
Tobias Gregson Shows What He Can Do
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
Light In The Darkness
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
On The Great Alkali Plain
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
The Flower Of Utah
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
John Ferrier Talks With The Prophet
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
A Flight For Life
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
The Avenging Angels
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
A Continuation Of The Reminiscences Of John Watson, M.D.
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
The Conclusion
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
The Science of Deduction
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
The Statement of the Case
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
In Quest of a Solution
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
The Story of the Bald-Headed Man
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
The Tragedy of Pondicherry Lodge
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
Sherlock Holmes Gives a Demonstration
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
The Episode of the Barrel
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
The Baker Street Irregulars
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
A Break in the Chain
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
The End of the Islander
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
The Great Agra Treasure
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
The Strange Story of Jonathan Small
Dear learners,
We are currently updating and finalizing the content of our educational courses. Our goal is to enhance the quality of learning and provide you with the best experience. Soon, you will notice new updates in the course materials. We appreciate your patience and support, and we hope these updates will assist you in your further progress.
ما در حال به روزرسانی و تکمیل محتوای دورههای آموزشی خود هستیم. هدف ما ارتقاء کیفیت یادگیری و ارائه بهترین تجربه برای شماست. به زودی تغییرات جدیدی را در محتوای دورهها مشاهده خواهید کرد. از صبوری و حمایت شما سپاسگزاریم و امیدواریم این به روزرسانیها به شما در پیشرفت بیشتر کمک کند.
موارد مرتبط
یادگیری زبان انگلیسی با سریال Friends
دوره آموزش زبان انگلیسی با سریال «دوستان» (Friends) فرصتی است تا زبان را از دل مکالمات روزمره و واقعی بیاموزید. این دوره با تمرکز بر تحلیل دقیق دیالوگها، گرامر و بررسی کامل اصطلاحات رایج در زندگی روزمره ارائه میشود.
نظرات
متوسط امتیازات
جزئیات امتیازات
یادگیری زبان انگلیسی با سریال Friends
دوره آموزش زبان انگلیسی با سریال «دوستان» (Friends) فرصتی است تا زبان را از دل مکالمات روزمره و واقعی بیاموزید. این دوره با تمرکز بر تحلیل دقیق دیالوگها، گرامر و بررسی کامل اصطلاحات رایج در زندگی روزمره ارائه میشود.
یادگیری زبان انگلیسی با کتاب شرلوک هولمز
دوره آموزش زبان انگلیسی با کتاب «شرلوک هولمز» فرصتی است تا زبان را از دل ادبیات کلاسیک بیاموزید. این دوره با تمرکز بر تحلیل دقیق گرامر و بررسی کامل اصطلاحات موجود در کتاب ارائه میشود.
دوره جامع Writing آیلتس آکادمیک
دوره جامع Writing آیلتس آکادمیک، تمامی تکنیکهای لازم برای موفقیت در دو تسک نوشتاری را ارائه میدهد. منتورینگ هفتگی و تمرینهای دقیق به شما کمک میکند تا تسلط کامل بر نوشتار آکادمیک کسب کنید.